|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
4 نتیجه برای سپیدنامه
یارمحمد قاسمی، بهروز سپیدنامه، اسحاق قیصریان، دوره 3، شماره 3 - ( 11-1393 )
چکیده
مقدمه: جوانان به عنوان مهمترین سرمایهی انسانی نقشی اساسی در توسعهی هر جامعه ایفا میکنند و سرمایهی اجتماعی به عنوان مهمتریٱن مقوله در افزایش عملکرد جوانان و تعالی نقش آنان در بهسازی جامعه به شمار میرود. کاهش میزان سرمایهی اجتماعی جوانان منجر به کم رنگ شدن نقش آنان در توسعهی جامعه خواهد شد. بر این اساس اطلاع از میزان سرمایهی اجتماعی جوانان میتواند برنامهریزان اجتماعی را در رفع کاستیها یاری رساند. مقالهی حاضر برای پاسخدادن به این سؤال محوری تنظیم شده است: میزان انواع سهگانهی سرمایهی اجتماعی جوانان استان ایلام در چه حدّی است؟ مبنای نظری مقاله، تئوریهایی است که سرمایهی اجتماعی را در سه بُعد درون گروهی، برونگروهی و ارتباطی تبیین کردهاند. روش: روش تحقیق از نوع توصیفی کاربردی است و اطلاعات آماری با نمونهگیری از جامعهی آماری جوانان استان و با بهرهگیری از نمونهگیری مطبق متناسب با حجم جمع آوری شده است. یافتهها: یافتههای پژوهش، نشان میدهد میانگین سرمایهی اجتماعی جوانان استان ایلام در حدّ متوسط است. میانگین سرمایهی اجتماعی دو جنس نیز تفاوت چندانی با یکدیگر ندارد. بیشترین سطح سرمایهی اجتماعی جوانان مربوط به مشارکت سیاسی، وساطت اجتماعی و کمترین آن مربوط به میزان بهرهگیری از رسانههای ارتباط جمعی، مشارکت انجمنی و مداخله مدنی است. رتبهبندی انواع سهگانهی سرمایهی اجتماعی به ترتیب میانگین نمرات کسب شده شامل: سرمایهی ارتباطی، درونگروهی و برونگروهی است. میانگین هر کدام از انواع سرمایهی اجتماعی نزد پاسخگویان در حدّ متوسط است. بحث: میان میزان سرمایهی اجتماعی پاسخگویان زن و مرد تفاوت معنیداری مشاهده شده است هر چند که سطح معنیداری بیان کنندهی وجود تفاوت میان میزان سرمایهی اجتماعی مردان (88/2) و زنان (80/2) و اختلاف میانگین به میزان 85/0 به نفع مردان است. سایر فرضیات تحقیق که داعیهدار وجود رابطه میان: محل سکونت (شهر- روستا)، وضعیت تأهّل، سطح تحصیلات، وضعیت اشتغال، در قید حیات بودن والدین، محل سکونت قبلی و سابقهی سکونت در محله و سرمایهی اجتماعیاند، مورد تأیید قرار نگرفتند.
بهروز سپیدنامه، مقصود فراستخواه، جبار رحمانی، دوره 6، شماره 4 - ( 2-1397 )
چکیده
مقدمه: سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ، یکی از اسناد معتبر برای ترسیم فرایند جامعهپذیری دانش آموزان است. لذا انتظار میرود بدون تقلیل گرایی، به دو بعُد علم و دین توجهه نماید. بر این اساس سئوال اصلی تحقیق آن است که موضع گفتمانی سند مذکور در مواجهه با علم و دین چیست؟ روش: مطالعهی حاضر ار نوع اسنادی و تحلیل متن است لذا از روش تحلیل گفتمان، تحلیل ارزشیابی و تحلیل محتوا کیفی استفاده شده است. روایی تحقیق از طریق اصلاح و تعدیل مقولهها بر اساس نظر متخصصان اعمال گردید. تفسیر دادهها بر اساس استنباط محقق و همخوانی یافتههای به دست آمده با نظریات اندیشمندان جامعهشناسی علم انجام پذیرفته است.
یافتهها: سند تحول بنیادین در معرفی آرمانها، اهداف، برنامهها و راهکارهای ترویج علم بر خلاف زبان علم از واژگان نشاندار و استعارههای ارزشی استفاده نموده است و این امر سبب شده تا گفتمان علمی به گفتمان دینی مبدل شود.
بحث: سند تحول بنیادین، فرایند علم آموزی را مبتنی بر شیوههای قدیم تولید دانش و مدل کمبود (مدل تقصانی) میداند و به شیوههای جدید تولید دانش (نظریه گیبونز) و شبکهسازی التفات چندانی نکرده است. دال خالی سند تحول بنیادین، «الگوی فرهنگپذیری» و «دانش ضمنی» است.
یارمحمد قاسمی، بهروز سپیدنامه، ناهید آذرنگ، دوره 9، شماره 1 - ( 5-1399 )
چکیده
پژوهش حاضر به پویایی ارزشهای بقاء و ابراز وجود در بین کارمندان ادارات شهر ایلام پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارمندانی است که در سالهای 1357 – 1397 در ادارات شهر ایلام استخدام شدهاند. روش نمونهگیری مطبق متناسب با حجم است حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردید روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه است که بر اساس پرسشنامه استاندارد اینگلهارت با عنایت به بومآوری آن تهیه شده است.
نتیجه ای که از بررسی یافته بدست آمد نشان داد که جنسیت و وضعیت استخدام در گرایش به ارزشهای بقاء در بین کارمندان تاثیر داشته است و مردان بیشتر از زنان گرایش به ارزشهای بقا دارند و وضعیت استخدام سایر نیز در گرایش به ارزش بقا موثر است . یافته ها همچنین نشان دادند که جنسیت، وضعیت استخدام، سطح تحصیلات و سن کارمندان در گرایش به ارزشهای ابراز وجود تاثیر نداشته و فقط نگاه کارمندان نسلهای دوگانه و نیز سابقه کار در گرایش به ارزشهای ابراز وجودی تاثیر داشته و این اساس نسل دوم گرایش بیشتری به ارزشهای ابراز وجود دارند و کارمندان با سابقه کار بیشتر نیزگرایش بیشتری به ارزشهای ابراز وجودی نشان دادند .
دکتر یارمحمد قاسمی، دکتر بهروز سپیدنامه، خانم فاطمه پرویزی، دوره 10، شماره 3 - ( 10-1400 )
چکیده
طلاق فسخ قرارداد ازدواج بین زن و مرد است که به پیامدهای مختلفی منجر میگردد. طلاق برای زنان و مردان با دلالتهای معنایی متفاوتی همراه است. این پژوهش درصدد مطالعۀ تجربۀ زیستۀ زنان از پدیدۀ طلاق است. با توجه به ماهیت برساختی پدیدۀ مورد مطالعه، پارادایم تحقیق کیفی و با عنایت به اینکه شناخت تجربۀ زیستۀ زنان، مورد نظر بوده، روش تحقیق پدیدارشناسی است. جامعۀ هدف شامل تمامی زنان مطلقۀ شهرستان دره شهر از توابع استان ایلام است. تعداد اطلاعرسانها با توجه به اصل اشباع نظری 20 نفر میباشد. ابزار گردآوری دادهها، مصاحبۀ نیمه ساختمند است. یافتههای بهدستآمده مؤید آنند که وجۀ سلبی طلاق برای زنان شامل تألمات روحی، بحران استقلال، طرد اجتماعی و محدودیتهای ازدواج مجدد است. وجۀ ایجابی طلاق شامل حمایت و پذیرش اجتماعی و استقرار و استمرار زندگی است. دلالت معنایی طلاق شامل دو مقولۀ متعارض طلاق بهمثابه آزادی و طلاق بهمثابه گرفتاری مجدد است. تعریف مرد از نظر زنان پیش از ازدواج و بعد از طلاق شامل دو خوانش متعارض مرد بهمثابه شریکی استوار و مرد بهمثابه شریکی متزلزل است. نتیجۀ بهدستآمده گواه این است که نظارت شدید اجتماعی و داغ ننگ باعث طرد اجتماعی زنان مطلقه و پریشانحالی آنان گشته است.
|
|
|
|
|
|