|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
2 نتیجه برای طالبی
سیدامیر طالبیان، احمد ملاکی، دوره 1، شماره 3 - ( 11-1391 )
چکیده
تجربهی سالهای متمادی
اجرای اقدامات توسعهای بر اساس رویکردی عمدتاً اقتصادی و بدون ملاحظه تأثیرات
زیست محیطی، فرهنگی و اجتماعیای که این اقدامات بر جا میگذارند، خوشایند نبوده
است. اما امروز دریافتهایم که اقدامات توسعهای به سادگی به اهدافی که برای آنها
در نظر گرفته میشود دست نمییابند و دستیافتن به این اهداف نیازمند فراهمشدن
شرایط اجتماعی خاصی است. حال که توجّه به ارزیابی تأثیرات اجتماعی اقدامات توسعهای
در کشور ما و در حوزههای مختلف مورد توجّه قرار گرفته، شایسته است تا مدلها
وفرایندهایی مناسب برای آن طراحی شود. هدف اصلی این مقاله تدوین دستورالعمل و مدلی
برای ارزیابی تأثیرات اجتماعی در پروژههای صنعت نفت و گاز در کشور ایران است. روش
بهکار گرفتهشده در این مقاله اسنادی و کتابخانهای و مقایسهای- تطبیقی است. در
واقع در این مقاله با مرور اصول کلی ارزیابی تأثیرات اجتماعی و سپس شناسایی مقولات
اجتماعی که پیامد پروژههای صنعت نفت در مناطق عملیاتی است با کمک تجربیات مشابه
خارجی و مدلهای بهکارگرفته در آنها مدل مناسبی با توجّه به شرایط کشور و مناطق
میزبان تأسیسات نفتی پیشنهاد دهد. با توجّه به طیف مسایلی که صنعت نفت در زمینهی
مسایل اجتماعی میتواند با آنها روبهرو شود، فرصت مناسبی برای توسعهی ارزیابی تأثیرات
اجتماعی در پروژههای صنعت نفت وجود دارد و تدوین مدلی مناسب برای انجام آن میتواند
کارآمدی این حوزه از دانش را در کمک به مدیریت مناسب توسعهی صنعتی و همچنین
گسترش آن در بقیهی عرصههای اقدامات توسعهای نیز فراهم کند.
ابوتراب طالبی، مرتضی رستمی، مرتضی قلیج، دوره 9، شماره 2 - ( 8-1399 )
چکیده
متن پیش رو شرحی است بر نسخ و فسخ مجازاتِ مرگ در جهان مدرن و تبیینهایی که نظرگاههای جامعه شناختی گوناگون برای این زوال پیش کشیده اند. بخش نخست توصیفی است از مجازات مرگ در جهانِ پیشامدرن، جهانی که میتوان جهان وفور این سنخ از مجازات دانست، بخش دوم شرح افول بختِ این مجازات در جوامع انسانیست، این که چگونه کشتیبانان جهان مدرن را سیاستی دگر آمده و بازار این مجازات از رونق افتاده است. بخش سوم سنخ شناسی تئوریهای جامعه شناختیای است که دست در تبیین این تغییر بردهاند. سنخِ نخست کارکردگرایان ملهم از دورکهایماَند که ریشهی افول مجازات مرگ را در تغییر جنسِ انسجامِ اجتماعی میدانند. گروه دوم جامعه شناسان مارکسیستی هستند که پای اقتصاد سیاسی مجازات مرگ را در میان می کشند، دستهی سوم اصحاب قدرت اندیشِ فوکو هستند که تکنولوژی قدرت مسلطِ عصر را مسئول به کارگیری و به کارناگیری مجازات مرگ میخوانند. دستهی چهارم اما کسانی هستند که متغیری ذاتاً فرهنگی را عاملِ چنین تغییری دانستهاند، و براین باورند که به تدریج و با فرا رسیدن عصرِ مدرن، ساختارِ احساسات آدمیان دچار تغییر شده و انسان مدرن هابیتوسی دیگرگون را پرورانده و بدین سبب رفتار با بدنِ مجرمان، معنا و فرمی تازه یافته است.
|
|
|
|
|
|