[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
داوران نسخه ها::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
آمار نشریه
تعداد دوره های نشریه: 11
تعداد شماره ها: 44
تعداد مشاهده ی مقالات: 2856126
تعداد دریافت (دانلود) مقالات: 700546

تعداد کل نویسندگان: 926
نویسندگان غیر تکراری: 848
نویسندگان تکراری: 78
درصد نویسندگان تکراری: 8

مقالات دریافت شده: 1457
مقالات پذیرفته شده: 363
مقالات رد شده: 1075
مقالات منتشر شده: 343

نرخ پذیرش: 24.91
نرخ رد: 73.78
____
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
331 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

آقای سید علی اصغر حسینی نوذری، دکتر رضا فاضل، دکتر حسین کردی،
دوره 11، شماره 3 - ( 11-1401 )
چکیده

هدف اصلی این تحقیق، شناخت چگونگی نقش ­آفرینی بازاریان در انقلاب مشروطیت ایران جهت دستیابی به فراسرمایه، تا تشکیل مجلس دوم می­ باشد. روش تحقیق در این پژوهش، تاریخی است و جهت گردآوری اطلاعات از منبع دست اول مانند خاطرات و وقایع ­نگاری ­ها و منابع تاریخی دست دوم استفاده شده است. بر اساس یافته­ های تحقیق، بازاریان در انقلاب مشروطه با نقش ­آفرینی انقلابی و به­ کارگیری سرمایه­ های اقتصادی- اجتماعی خود، توانستند در پیروزی انقلاب مشروطیت، دستیابی به فراسرمایه و تشکیل مجلس اول شورای ملی، نقش عمده­ ای ایفا نمایند. اما بازاریان پس از دستیابی به فراسرمایه و حضور در میدان حکومت (با به دست آوردن حدود 40درصد از کرسی­ های مجلس اول) ، نوع نقش ­آفرینی خود را از انقلابی به محافظه­ کار و ارتجاعی تغییر دادند و نتیجۀ آن، به توپ بستن مجلس اول توسط محمدعلی شاه، نقش ­آفرینی انفعالی در مشروطۀ دوم، حضور 5درصدی بازاریان در مجلس دوم شورای ملی و از دست دادن فراسرمایۀ بازاریان بوده است.

 
خانم سمیرامیس شاه اسماعیلی، دکتر تقی آزاد ارمکی، دکتر فرح ترکمان،
دوره 11، شماره 3 - ( 11-1401 )
چکیده

تحولات بنیادین چند دهۀ اخیر منجر به ظهور مفاهیم و چشم ­اندازهای متفاوتی در مورد خانواده شده است. نور تابانیدن بر مسیر مطالعات نظری خانواده و سنخ ­شناسی آن می­ تواند به صورت­ بندی دقیق ­تری از تغییرات میدان  منجر شود؛ لذا این مطالعه با اتکا به مرور و مفصل­بندی نظریه ­ها، جمع ­بندی ­ای را در قالب دو سنخ اصلی طبیعت ­گرا و برساخت ­گرا ارائه داده است که در یک افق عمومی­ تر، منازعه بر سر موقعیت خانواده و آیندۀ آن را بررسی کند و منطق نظری تحلیل­ های موجود را روشن نماید. سنت پژوهش در این مطالعه از نوع کیفی و رویکرد نظری سنخ ­شناسی با روش تحلیل مضمون و با تکنیک مقوله­ بندی است.خوانش نظری خانواده، ذیل سنخ طبیعت­ گرا به ظهورگونۀ دوقطبی فروپاشی-تداوم انجامیده است و خوانش فضای مفهومی خانواده ذیل سنخ برساخت­ گرا به تعریفی بدیل و دربرگیرندۀ انواع ادراکات از خانواده را شامل شده است. یافته­ های پژوهش نشان می­ دهد در حالی­که سنخ طبیعت ­گرا در جامعه ­شناسی خانواده، به آسیب شناسی می­ پردازد، سنخ برساخت­ گرا، امکان مواجهه با تحولات خانواده را به مثابۀ تغییر سبک زندگی ممکن کرده است که امکان­ هایی برای بازگشت نظری به خانواده است.


 
دکتر علی ساعی،
دوره 11، شماره 3 - ( 11-1401 )
چکیده

این مطالعه بر چرخۀ اقتدارگرایی در ایران تأکید دارد. بنیان معرفتی الگوی چرخۀ اقتدارگرایی در ایران، نظریۀ دموکراتیزاسیون است.  مدعای این نوشتار آن است که دینامیک دموکراتیزاسیون، جامعۀ ایران را از رژیم اقتدارگرا به دورۀ گذار دموکراتیک عبور می­ دهد. در این فرایند، رژیم اقتدارگرا سرنگون می­ شود  و دورۀ گذار دموکراتیک آغاز می­ شود. بعد از یک دورۀ زمانی کوتاه، فرایند دموکراتیزاسیون در مرحلۀ  گذار دموکراتیک قطع  می ­شود و جامعۀ ایرانی در منطقۀ گذار زمین ­گیر می­ شود، آنگاه به ­تدریج مدارهای سیاسی، آن را به سمت میدان اقتدارگرایی حرکت  می­ دهند. در واکنش به بازتولید موج اقتدارگرایی، معمولا یک جنبش انقلابی رخ می دهد. این جنبش، به فروپاشی رژیم اقتدارگرا منجر می­ شود. این الگوی رایج جامعۀ ایرانی است که همواره بین دموکراتیزاسیون و اقتدارگرایی جلو و عقب می­ رود. استدلال نظری آن است  که چرخۀ اقتدارگرایی  از طریق علیت همایندی قابل تبیین است. به این معنا که اگر نهادهای سیاسی انحصاری باشند و عاملیت نخبگان قدرت مبتنی بر اعمال محدودیت ساختاری بر مخالفان باشد و کنشگران اجتماعی در انتخاب‌های استراتژیک خود محدودیت ساختاری داشته باشند، جامعه به سمت اقتدارگرایی حرکت می­ کند. برای تحلیل داده ­های تاریخی از  تحلیل روایتی و علیت همایندی استفاده شده است. در پایان، این گزاره فرموله شده است که:"  هرگاه مسیر اصلاحات دموکراتیک فرو بسته شود،  اقتدارگرایان، استراتژی سرکوب را انتخاب می کنند و رادیکال­ های مخالف، استراتژی خشونت را انتخاب کنند، در این صورت به ­تدریج دینامیک اقتدارگرایی،  به رکود قدرت منجر می­ شود، آنگاه نیروی کنشگران رادیکال،  جامعه را  به سمت فروپاشی رژیم حاکم حرکت می­ دهد".

خانم شمسی پورعباسی، دکتر جعفر کرد زنگنه، دکتر منصور شریفی،
دوره 11، شماره 4 - ( 2-1402 )
چکیده

ازدواج زودهنگام که به­ عنوان یک مسألۀ جهانی شناخته شده است، هنوز به­ طور گسترده ­ای در استان خوزستان و شهرستان اهواز انجام می­ شود. این مطالعۀ کیفی با هدف کشف و تفسیر بسترهای شکل­ گیری ازدواج زودهنگام، از دیدگاه دختران ازدواج کرده و با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی- تفسیری انجام شد. مشارکت کنندگان در تحقیق به روش نمونه­ گیری هدفمند انتخاب شدند و با استفاده از سؤالات باز، مورد مصاحبۀ عمیق گرفتند که اطلاعات با بیست و دومین شرکت کننده با اشباع رسید. اطلاعات حاصله پس از هر بار مصاحبه با الگوی تماتیک اسمیت (1997) تحلیل شد. اطلاعات توصیف شده در این مطالعه از مشاهدات و یادداشت­ های محقق به دست آمدند که در 34 مفهوم اولیه، 11 مقولۀ فرعی و 4 مقولۀ اصلی  طبقه­ بندی شد. یافته ­ها نشان داد که چهار گروه از بسترها در شکل­ گیری ازدواج زودهنگام زنان در شهرستان اهواز نقش داشته­ اند که عبارتند از: بسترهای فرهنگی (باور به کارساز بودن ازدواج زودهنگام، سنت­ های مردسالاری و ازدواج فامیلی و سبک زندگی منطبق با شرایط)، زمینه­ های اجتماعی (تأیید شدن با ازدواج، ازدواج مصلحتی و رهایی از مشکلات خانواده)، شرایط اقتصادی (تسهیلات مالی فرایند ازدواج، انگیزۀ تأمین مالی و رهایی از مشکلات مالی) و عوامل شخصی (تصور اشتباه از زندگی مشترک و سهل ­گیری و نادیده ­انگاری مسؤولیت ­های زندگی مشترک). به ­عنوان نتیجه، ازدواج زودهنگام زنان در شهرستان اهواز به­ طور عمده، ریشه در  بسترهای فرهنگی و اجتماعی و سپس شرایط اقتصادی و عوامل شخصی داشته است.
 

دکتر طاها عشایری، دکتر موسی سعادتی، دکتر اسماعیل جهانی دولت آباد،
دوره 11، شماره 4 - ( 2-1402 )
چکیده

تعارض، امری طبیعی و جزء خصیصۀ همۀ سازمان‌های اجتماعی است. سازمان‌های دولتی و غیردولتی، همیشه با مسألۀ تعارض اجتماعی بین نیروهای انسانی (مدیر-کارکنان) در سطح ستادی و صف، مواجه هستند. در تعاونی و شرکت‌ها نیز این امر به دلایل گوناگونی رخ می‌دهد. بر این اساس، پژوهش پیش ­رو بر آن است که عوامل جامعه‌شناختی مؤثر بر بروز تعارض اجتماعی مابین کارگر-کارفرما را مورد بررسی قرار دهد. روش پژوهش از نوع کمی (پیمایش) است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران تعداد 384 نفر است که به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی انتخاب شدند. جهت رتبه‌بندی شاخص‌ها از آزمون ناپارامتریک فریدمن استفاده شد. یافته‌های توصیفی نشان می‌دهد که میانگین سنی پاسخگویان، 57/38 سال، 25 درصد از پاسخگویان زن و 75 درصد مرد، 7/92 درصد سابقۀ بیمه و 3/7 درصد فاقد بیمه هستند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن گویای این است که از بین عوامل روانی (بی‌انگیزگی کاری، خلق‌تنگی طرفین و استرس داشتن در حین انجام ‌وظیفه و زودرنج بودن در هنگام بروز مشکل)، در بعد عوامل فردی (نداشتن مهارت ارتباطی، فقدان تعامل مناسب کارگر-کارفرما، تعلل کاری بیش ‌از حد)، در بعد عوامل شغلی (زیاد بودن حجم کار و زمان کم برای انجام آن، ترک مدام کار از سوی کارگر و کار تکراری و یکنواخت)، در بعد عوامل اقتصادی (عدم کفاف حقوق پرداختی در رفع مشکلات شخصی و زندگی، نبود تشویق و پاداش متناسب با عملکرد نیروی انسانی، عدم پرداخت مزایا و پاداش در روزهای خاص)، در بعد عامل محیطی (نبود نظم و انضباط محیطی، رعایت نکردن ایمنی کار، محیط مرطوب)، در بعد عامل سازمانی (عدم قرارداد کاری، تسویه‌ حساب‌های پیش از موعد، قراردادهای کوتاه‌ مدت)، در بعد عامل فرهنگی (بی‌توجهی به واجبات دینی، کم‌توجهی به ارزش‌های اسلامی و اجتماعی)، در بعد عامل اجتماعی (عدم احساس حمایت گروهی، رعایت نکردن شئون اجتماعی، اعتماد کم بین همکاران) در بروز تعارض اجتماعی بین کارگر-کارفرما بیشترین نقش و تأثیر را داشته‌اند.

آقای سینا جلیل پوراقدم، دکتر احمد میرزا کوچک خوش نویس، دکتر مهدی خاکزند، دکتر مصطفی مسعودی نژاد،
دوره 11، شماره 4 - ( 2-1402 )
چکیده

امروزه بی‌توجهی به مفاهیم اجتماعی و محیطی در مسکن، سبب شده است که ساخت و سازها در قالب یک رابطۀ کمی، یعنی ارتباط کمی و عددی انسان از نظر اقتصادی با ابعاد کالبدی مسکن و یا افراد ساکن در آن، سنجش شود. به ­این ترتیب توجه به ارزش‌ها و مفاهیم اجتماعی همانند عدالت در مسکن، زیر پا گذاشته شده است. لذا، پژوهش حاضر با شناخت حساسیت موضوع مسکن و نقش آن بر ادراک افراد از عدالت اجتماعی، ضرورت پرداخت در این زمینه را با تکیه بر ارتباط بین عوامل سه گانۀ محیطی، اجتماعی و کالبدی مرتبط با مسکن میسر دانسته است و با هدف تبیین نقش مسکن بر ادراک افراد از عدالت اجتماعی، در شهر تهران، به ­عنوان نمونۀ موردی انجام شده است. این پژوهش کاربردی،  به صورت ترکیبی- کیفی و کمی- می‌باشد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با نرم افزارهای SPSS نسخۀ 27 و Smart PLS نسخۀ 3 انجام شده است. یافته­ ها نشان می­ دهد رابطۀ معنی­ داری بین هر سه عامل محیطی، اجتماعی و کالبدی وجود دارد (05/0>p). جهت رابطۀ بین هر سه عامل مثبت بوده است و عوامل با یکدیگر همبستگی داشته­ اند  و بر ادراک شهروندان از عدالت تأثیرگذار می‌باشند و در مجموع شهروندان وضعیت مسکن در شهر تهران را عادلانه نمی‌دانند.
 


 
خانم مینو غلام حسین، دکتر یحیی قائدی، دکتر سعید ضرغامی، دکتر رمضان برخورداری، دکتر علی اکبر صالحی،
دوره 11، شماره 4 - ( 2-1402 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی چالشهای آموزش تربیت شهروندی بر مبنای ادراک دانشآموزان مهاجر افغان است که با هدف توصیف و تفسیر تجارب زیسته از مؤلفههای تربیت شهروندی، انجام شده است. روش پژوهش، شامل جامعۀ والدین و دانشآموزان در مقطع ابتدایی منطقۀ 4 استان البرز، شامل 6 دختر و 10 پسر مهاجر بود. ابزار گردآوری دادهها، مصاحبۀ نیمهساختاریافته بود که تا حد اشباع دادهها ادامه یافت و با بهکارگیری روش استرابرت و کارپنتر، مورد تجزیه‌و‌تحلیل قرار گرفت. پس از تحلیل دادهها و حذف کدهای مشترک، کد مفهومی که بیانگر تجارب مشارکتکنندگان بود، استخراج  شد و در 10 مضمون اصلی دستهبندی شد. یافته ­های پژوهش حاضر حاکی از این است که پاسخ ­های مصاحبه­ شوندگان را می­ توان در محورهای حفاظت از محیط زیست، مبتنی‌بر تحلیل مصاحبه‌ها، حاکی از مضامین حفاظت از محیط‌زیست، حقوق و وظایف شهروندی، همدلی،  مسئولیت‌پذیری، احترام به حقوق دیگران، همکاری، تبعیض، روحیۀ عدالت‌خواهی، انتقادگری و انتقادپذیری و برقراری ارتباط، مضمون­‌بندی کرد. مضمون­ های تبعیض، همدلی، همکاری و ارتباط مضمون­ه ایی بودند که مصاحبه­ شوندگان، بیشترین چالش را در مورد کم‌و‌کیف آن با توجه به تجربه در آموزش و پرورش ایران داشتند، قابل توجه بود. بر‌اساس تحلیل مضامین فوق، سوگیری جنسیتی به نفع مردان و نقش حاشیه‌ای زنان، یکی از تمایزهای مشخص مصاحبه‌شوندگان است.

 
آقای یزدان اعظمی، دکتر خلیل میرزایی، دکتر باقر ساروخانی، دکتر بهمن باینگانی،
دوره 11، شماره 4 - ( 2-1402 )
چکیده

رابطۀ انسان با محیط زیست، همواره در حال تغییر و تحول است. انسان ها با ورود به عصر صنعت و مدرنیته، سبک زندگی خود را براساس عقلانیت ابزاری تغییر داده­اند و با تصمیم­گیریهای خودخواهانه و یک­ جانبه، بحران­ های زیست محیطی فراوانی را به وجود آوردهاند که نگرانی و تشویش عموم مردم در جوامع مختلف را به خود جلب کرده است و مسألۀ محیط زیستی به مسئلهای جهانی و اجتماعی مبدل شده است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه­ شناختی عوامل مؤثر بر فعالیتهای محیط زیستی انجام شده است. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع پیمایش بوده است. جامعۀ آماری شامل کلیۀ فعالان محیط زیست در دو شهرستان مریوان و بانه می ­باشد که 385 نفر از طریق فرمول آماری کوکران و به شیوۀ نمونه ­گیری احتمالی طبقه­ ای متناسب با حجم، جهت گردآوری اطلاعات انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ­ها پرسشنامه محقق­ ساختۀ مبتنی بر بخش کیفی این تحقیق می ­باشد و نرم افزار تجزیه و تحلیل اطلاعات نرم افزار SPSS است. نتایج حاصل از آزمون همبستگی r پیرسون نشان داد که همبستگی بین تمامی متغیرهای مستقل پژوهش شامل نگرش به فعالیت محیط زیستی به مثابۀ امر سیاسی، نگرش به فعالیت محیط زیستی به مثابۀ، امر زیبایی شناختی، نگرش به فعالیت محیط زیستی به مثابۀ امر اقتصادی، نگرش به فعالیت محیط زیستی به مثابۀ امر مذهبی و نگرش به فعالیت محیط زیستی به مثابۀ امر بهداشتی، با متغیر فعالیت محیط زیستی در سطح معناداری کوچکتر از 01/0 از نظر آماری مورد تأیید واقع شد. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی چند متغیر حاکی از آن است که متغیرهای مستقل حاضر در مدل رگرسیونی، توانسته­ اند 4/65 درصد از تغییرات متغیر فعالیت ­های محیط زیستی را تبیین و پیش­بینی نمایند. در این میان، متغیر فعالیت محیط زیست به مثابۀ امری زیبایی­ شناختی بیشترین تأثیر را بر متغیر وابسته داشته است.

خانم مریم وهاب، دکتر مهرداد نوابخش، دکتر سروش فتحی،
دوره 11، شماره 4 - ( 2-1402 )
چکیده

در این مطالعه به دنبال تبیین جامعه­ شناختی روی آوری زنان به مدیریت بدن و عوامل اجتماعی- فرهنگی مؤثر بر آن هستیم. گروه هدف این مطالعه، زنان مناطق 1 و 17 شهر تهران  بوده است. در روش تحقیق حاضر، از روش کمی- پیمایشی بهره برده شد. بر این اساس، با روش نمونه­ گیری خوشه ­ای چند مرحله­ ای، تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه از میان جمعیت دو منطقۀ 1 و 17 انتخاب شدند که با استفاده از پرسشنامه، اطلاعات لازم جمع آوری شد. یافته های بدست آمده نشان دادند  متغیرهای جمعیت ­شناختی و عوامل اجتماعی با متغیرهایی چون (تعاملات اجتماعی برابر 0911/0، پایگاه اجتماعی اقتصادی برابر 189/0، مصرف­گرایی برابر با 126/0) و عوامل فرهنگی با متغیری مانند (گروه­ های مرجع برابر 116/0 )  با مدیریت بدن در ارتباط است. تعریف دوباره از زیبایی و تغییر دیدگاه و نگرش و ایجاد رویکرد جدید در باز تعریف مدیریت بدن ضروری به نظر می­رسد.


 
آقای محمدعلی امیرپورسعید، دکتر محمود شارع پور، دکتر صدیقه لطفی،
دوره 11، شماره 4 - ( 2-1402 )
چکیده

   افزایش سرمایۀ اجتماعی در دراز مدت اثرات مهمی بر ذهنیت ساکنین محله، اعتماد متقابل، همبستگی، مشارکت در امور محله و... می­ گذارد و زمانی که این مهم محقق شود، به تبع آن کیفیت زندگی در آن محله، رو به رشد خواهد بود و در بعد ذهنی و عینی باعث تقویت کیفیت زندگی در بین اهالی آن محله خواهیم بود. در همین راستا در پژوهش حاضر تلاش شد تا با رویکردی جامعه­ شناختی و با روش پیمایش، به سنجش میزان سرمایۀ اجتماعی و سطح کیفیت زندگی در بین ساکنین محله ­های شهر رفسنجان پرداخته شود و در نهایت بررسی تأثیر سرمایۀ اجتماعی بر روی کیفیت زندگی آنان را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم. در این پژوهش، تمامی ساکنین 18 سال به بالا جزء جمعیت آماری قرار گرفتند و از بین آن­ها طبق فرمول کوکران، تعداد 383 نفر با روش نمونه ­گیری خوشه ­ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار جمع ­آوری داده ­ها پرسشنامۀ محقق ­ساخته بوده است و توصیف و تحیل داده ­ها توسط نرم ­افزار Spss  انجام شده است. نتایج یافته­ های پژوهش نشان می­ دهد تفاوت معناداری بین زنان و مردان از لحاظ میزان سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی وجود ندارد.، امّا تفاوت معناداری بین گروه­ های درآمدی و میزان سرمایۀ اجتماعی و کیفیت ­زندگی آن­ها وجود دارد. همچنین بین مدت زمان­­ های مختلف سکونت افراد و میزان سرمایۀ اجتماعی و کیفیت­ زندگی آن­ها نیز تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج بررسی رگرسیون چندگانه نشان می­ دهد که 508/0 بین متغیرهای تحقیق همبستگی وجود دارد. همچنین حدود 25 درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیر سرمایۀ اجتماعی پیش ­بینی می ­شود و اعتماد در بین مؤلفه­ های سرمایۀ اجتماعی، بیشترین تأثیر را بر روی کیفیت­ زندگی ساکنین محلات شهر دارد.

 
آقای سعید رجبی، دکتر سوده مقصودی،
دوره 11، شماره 4 - ( 2-1402 )
چکیده

در این مطالعه، به بررسی رابطۀ سبک فرزندپروری و سلامت روان با آمادگی به اعتیاد دانش آموزان شهر کرمان پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است و  جامعۀ آماری شامل تمام دانش ­آموزان دختر و پسر دورۀ متوسطۀ دوم ناحیۀ 2 شهر کرمان در سال 1400-1401بود. با استفاده از فرمول کوکران، 360  دانش آموز دختر و پسر انتخاب شد. روش نمونه ­گیری در تحقیق حاضر براساس نمونه گیری خوشه­ ای چند مرحله ­ای انجام گرفت. برای جمع ­آوری اطلاعات از پرسشنامۀ آمادگی به اعتیاد، شیوه­ های فرزندپروری و سلامت روانی و برای تجزیه و تحلیل داده­ ها از نرم افزار Spss24  استفاده شد. یافته ­ها نشان داد که میزان سلامت روان بر حسب جنسیت تفاوت معناداری را نشان می­ دهد و با توجه به میانگین به دست آمده، پسرها از سلامت روان پایین ­تری نسبت به دختران برخوردارند (05/0p<). بین سبک ­های فرزندپروری و سلامت روان دانش­ آموزان دختر و پسر با آمادگی به اعتیاد، رابطۀ معنی ­داری وجود دارد (05/0p<). همچنین در بررسی پیش ­بینی تأثیر عوامل مستقل بر آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان دختر و پسر مشخص شد که متغیر افکار پارانوییدی، مهم ­ترین متغیر اثرگذار بر آمادگی به اعتیاد در هر دو گروه از دانش آموزان بود.

 

صفحه 17 از 17    
...
17
بعدی
آخرین
 

مجله علمی پژوهشی مطالعات توسعه اجتماعی فرهنگی Quarterly Journal of Socio - Cultural Development Studies
Persian site map - English site map - Created in 0.08 seconds with 35 queries by YEKTAWEB 4657