357 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
دانیال باقری، رضاعلی محسنی، سیدمحمدصادق مهدوی،
دوره 7، شماره 3 - ( 11-1397 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی موثر بر رفتار حامیمحیط زیست در بین شهروندان شهر گرگان انجام شده است. این پژوهش توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش پیمایش بصورت مقطعی روی 400 نفر از شهروندان شهر گرگان در سال 1396 انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرشسنامه استاندارد است. برای نمونه گیری از روش تصادفی چند مرحله ای توام با تصادفی طبقه ای استفاده شده است. دادههای جمعآوری شده از طریق آزمون پارامتری (آزمون T تک متغیره)، آنالیز واریانس و آزمون همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج بررسی متغیرهای زمینه ای پژوهش نشان میدهد که بین سن با رفتار حامیمحیط زیست رابطه وجود دارد اما ربطه ای بین جنسیت و وضعیت تأهل با رفتار محیط زیستی مشاهده نشد. همچنین بر اساس یافتههای پژوهش بین پایگاه اجنماعی اقتصادی، مصرف رسانه ای و اعتماد اجتماعی شهروندان شهر گرگان با رفتار حامیمحیط زیست رابطه وجود دارد.
علی اکبر غفاری، علیرضا عسگری، سید حسن عابدیان،
دوره 7، شماره 3 - ( 11-1397 )
چکیده
امروزه عدالت و جایگاه آن، به عنوان مؤلفهای مهم در تحقق توسعه اجتماعی، مورد توجه نظریهپردازان توسعهاندیش قرارگرفته است. حقوق موضوعه در ایران پس از انقلاب به مثابۀ پشتوانهای است که از خلال آن بتوان تحقق «عدالت» در امور مختلف جامعه را مورد صیانت قرار داد؛ لذا در این پژوهش به بررسی جایگاه عدالت در توسعه اجتماعی با تأکید بر حقوق موضوعه پرداختهایم. سئوال اصلی در آن است که جایگاه عدالت به معنای إعطاء کل ذی حقٍ حقٌهٌ (دادن حق به هر صاحب حقی) در توسعه اجتماعی-فرهنگی کجاست؟ مقاله با کاربست روش توصیفی-تحلیلی در صدد است با تکیه بر حقوق موضوعه جایگاه عدالت در توسعه اجتماعی-فرهنگی جوامع انسانی خاصه جامعه ایران را مورد تأمل قرار دهد. ملاحظه گریدد که نه تنها عدالت بر توسعه اجتماعی-فرهنگی تأثیر میگذارد بلکه چنین توسعه ای تنها در بستر عدالت میسر است، از سوی دیگر، با توجه به این که مهم ترین موضوع مطرح شده در انقلاب اسلامی اجرای عدالت است، ارائه تحلیلی علمی و نقادانه در این زمینه، مؤثر ترین گام در تحقق عدالت و تأثیر آن بر توسعه پیش گفته است.
پروانه دانش، پوران امیدوار، محمد جواد زاهدی مازندرانی،
دوره 7، شماره 3 - ( 11-1397 )
چکیده
در این مقاله نوع جدیدی از زندگی یعنی هم خانه شدن دختر و پسر بدون ازدواج که در دهههای اخیر در کشور ما به دلایل مختلف گسترش یافته است را مورد بررسی قرار دادهایم. همچنین با 20 نفر از پسران و دخترانی که روابط هم خانگی را در شهر تهران تجربه کردهاند مصاحبه شدهاست و روش تحقیق مورد استفاده نظریهی زمینهای است.
با استفاده از مفاهیم و مقولاتی که طی مراحل کدگذاری به دست آمده است، علل گرایش به زندگی مشترک بدون ازدواج، تحلیل شده است و مدل پارادایمی از این مفاهیم و مقوله ها به دست آمده است. مدل پارادایمی به دست آمده تاثیر جهانی شدن به عنوان مقولهی اصلی را بر شکل گیری زندگی مشترک قبل از ازدواج(هم خانگی)نشان میدهد. همچنین بر اساس مدل ارائه شده استنباط می شود که تغییر ارزش های دینی در بین جوانان، تغییرات ساختاری به وجود آمده در جامعه و تغییر سبک زندگی که تحت تاثیر جهانی شدن در بین افراد جامعه مخصوصا جوانان شکل گرفته است زمینه را برای شکل گیری و گسترش هم خانگی در بین نسل جوان فراهم کرده است.
ولی اله رستمعلی زاده،
دوره 7، شماره 3 - ( 11-1397 )
چکیده
برخی از مهاجرتهای روستا- شهری بخصوص در کشورها و مناطق با سنتهای قوی خویشاوندی، طایفهای، اجتماع محلی و همقومی منجر به ایجاد کسب و کارهای قومیتی/همولایتی شده و در درون این فرایند، نخبگان کارآفرین و کسب و کار ظهور مییابد. در پارهای موارد منابع مالی این افراد به روستاهای زادگاهی آنها بازگشته و منجر به توسعه روستایی هم شده است. بنابراین این تحقیق به دنبال آن است که کارآفرینان مهاجر با چه راهبردها و پیامدهایی در توسعه روستایی نقش دارند. این تحقیق به شیوه کیفی و با رویکرد نظریه بنیانی انجام شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که نخبگان مهاجر با راهبردهایی چون شکلدهی نهادهای توسعهای و حمایتی، شکلدهی شبکههای کسب و کار جمعی، حمایت متقابل، مشارکت مردمی و با پیامدهایی چون سرمایهگذاری در زادگاه، اقدامات توسعهای و عمرانی و علاقه به بهبود وضعیت اشتغال و ماندگاری جوانان، در توسعه روستاهای مورد مطالعه تاثیر داشتهاند. همچنین این تحقیق نشان داد که برای شکلگیری نخبگان و کارآفرینان مهاجر، وجود روحیه پیشرفتخواهی و نیاز به موفقیت، الگوگیری از پیشروان اولیه مهاجر، تعلق به زادگاه، پیگیری کسب و کارهای قومی، دیدگاه مثبت به روستا، اقدامات پیشروان اولیه مهاجر و مواردی از این دست مهم بوده است.
زهرا رشیدی،
دوره 7، شماره 3 - ( 11-1397 )
چکیده
این پژوهش با هدف شناسایی چالشهای توسعه اجتماعی اعضای هیات علمی به واکاوی پدیده زورگویی پرداخته است. بدین ترتیب تلاش شد تا جنبههای مختلف این مسائل با توجه به بافت حاکم بر نهاد دانشگاه در ایران واکاوی و بازنمایی شود. پژوهش حاضر درچارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحقیق نظریه مبنایی(با نگاه سیستمی اشتراوس و کوربین) صورت گرفته است. برای جمعآوری دادهها از اطلاع رسانها، مصاحبههای عمیق و غیر رسمی مورد استفاده قرار گرفت و انتخاب اطلاع رسانهای پژوهش به صورت هدفمند و با استفاده از راهبردهای نمونهگیری با حداکثر تنوع و نمونهگیری نظریهای صورت پذیرفت. اطلاع رسانهای پژوهش شامل 32 عضو هیات علمی(استادیار، دانشیار، استاد) دانشگاههای جامع شهر تهران بودند. تحلیل دادههای حاصل درسه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت پذیرفت تمهای بدست آمده است. بر اساس یافتهها، پدیده زورگویی در روابط اعضای هیات علمی در آموزش عالی ایران دارای ابعاد کلامی، جسمانی یا روانی و اجتماعی میباشد. این پدیده به دلیل شرایط سازمانی و فردی ظهور یافته و منجر به واکنشهایی چون اجتناب، تقابل، پذیرش شده است. این واکنشها تحت تاثیر پاسخ مسئولان، تاب آوری و باورهای رایج (شرایط مداخلهگر)، ساختارو فرهنگ دانشگاهیبروز پیدا کرده و منجر به آسیبپذیری شغلی،فردی،اجتماعی و اقتصادی شدهاند.
مجتبی باقری، بهرام قدیمی، زهرا علیپور درویش، محمدعلی اصلانخانی،
دوره 7، شماره 3 - ( 11-1397 )
چکیده
مقاله حاضر به شناسایی عوامل اجتماعی مؤثر بر گسترش ورزش فوتبال در جامعه ی ایرانی عصر پهلوی دوم با هدف ارائه مدل فرایند گسترش ورزش فوتبال در دوران مذکور با رویکردی کیفی پرداخته است. اطلاعات تحقیق از طریق مراجعه به کتب، اسناد، مدارک و همچنین مصاحبه با افراد مطلع و شاهدان وقایع گردآوری و با استفاده از روش نظریه زمینه ای تحلیل شده اند. بعد از انجام سه مرحله ی کدگذاری باز، محوری و انتخابی، درمجموع از 20 خرده مقوله استخراج شده، 5 مقوله ی اصلیِ «غربگرایی»، «توسعه رسانه های گروهی»، «قدرت و توانایی بریتانیا» و همچنین «فرصت»ها و «کارکرد»هایی که پدیده ای مانند فوتبال می توانست برای حاکمیت به ارمغان بیاورد به دست آمده و در قالب مدل پارادایمی ارائه شده است. مقوله ی مرکزی تحقیق، «مدرنیزاسیون» است که سایر مقوله ها را تبیین می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که گسترش ورزش فوتبال در دوران موردمطالعه، بیش از آنکه محصول ویژگی های خاص این ورزش باشد، نتیجه ی منطقیِ استراتژی حاکمیت وقت و جناح های قدرتمند حامی ایشان بهمنظور مدرن سازی یا غربی کردن جامعه ی ایرانی و در قالب برنامه «مدرنیزاسیون» عملی می گردد.
جلیل تجلیل، نگار رشید، علی محمد سجادی،
دوره 7، شماره 3 - ( 11-1397 )
چکیده
یکی از حوزههای اصلی جامعهپذیری، تقویت و بازتولید هویّت ملّی است؛ ضرورت این امر در جوامعِ در حال توسعه به دلیل وقوع تحوّلات مداومِ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، بیشتر از دیگر جوامع احساس میشود. در ایران توجّه به هویّت ملّی، همزمان با آشنایی ایرانیان با مظاهر فرهنگ غرب مطرح شد. در این میان، شاعران و نویسندگان در باززایی و تعمیق هویّت ملّی و ترسیم مرزهای این هویّت، نقش مؤثّری ایفا نموده و بسیاری از مؤلفههای آن را در اشعار خویش بازنمایی کردهاند. نوشتار حاضر میکوشد با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی، نسبت متن و فرامتنهای سیاسی-اجتماعی را در شعر دورهی مشروطه بررسی کند و ضمن برجستهسازی و تحلیل مهمترین مؤلّفههای هویّت ملّی در شعر این دوره، نقش شاعران مشروطه را در باززایی هویّت ملّی تبیین نماید. یافتههای پژوهش نشان میدهد که شاعران این دوره، به شاخصههای هویّتبخشیِ ایرانیان توجّه ویژهای داشتهاند؛ بهخصوص آنکه ماهیّت انقلابی و توسعهگرایانهی شعر مشروطه نیازمند تقویت همگرایی جمعی و هویّت ملّی بوده است. همچنین این شاعران تحتتأثیر شاهنامه و جریان گفتمانیِ غالب در دورهی پیشامشروطه و مشروطه، بر سه مؤلّفهی وطن مشترک، تاریخ مشترک و زبان مشترک بهعنوان مهمترین مؤلّفههای هویّت ملّی تأکید کرده و در تثبیت گفتمان ملّیگرایانه در جامعهی ایرانی، تأثیر بسزایی داشتهاند.
غلامرضا خوش فر، محسن شایان، مهدی خداداد،
دوره 7، شماره 4 - ( 2-1398 )
چکیده
چکیده
امید قادرزاده، فاطمه شریفی، الناز حسن خانی،
دوره 7، شماره 4 - ( 2-1398 )
چکیده
مشارکت سیاسی از مؤلفه های اصلی توسعه سیاسی به شمار میآید و با توجه به اینکه دانشجویان از حاملان و کارگزاران توسعه سیاسی محسوب میشوند، شناخت علایق و جهتگیریهای سیاسی آنان از اهمیت فزایندهای برخوردار است. در همین راستا، پژوهش حاضر به بررسی چگونگی و چرایی مشارکت سیاسی دانشجویان در میان نمونهای از دانشجویان دانشگاه کردستان پرداخته است. تحقیق به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه در مورد370 نفر از دانشجویان دانشگاه کردستان انجام گرفته است.
جهت دسترسی به نمونهها، ابتدا نسبت هر دانشکده براساس جمعیت کل آن دانشکده از طریق نمونهگیری طبقهای محاسبه و سپس از طریق نمونهگیری تصادفی ساده، نمونه مورد نظر انتخاب شده است. نتایج تحقیق نشان داد که مشارکت سیاسی در نزد دانشجویان مورد بررسی از شدت قابل توجهی برخوردار نیست و پایین میباشد و عمدتاً به سطوح پایین مشارکت سیاسی معطوف بوده و درصد کمی در تشکلهای سیاسی عضویت داشته و دارای ارتباط نهادی بوده اند. در بخش پایانی مقاله، با نظر به عوامل مرتبط با مشارکت سیاسی دانشجویان، راهکارهای عملیاتی در جهت ارتقای مشارکت سیاسی دانشجویان ارائه شده است.
فاطمه همدانیان، طوبی شاکری، محمد فرجیها، مهری بهار،
دوره 7، شماره 4 - ( 2-1398 )
چکیده
دسترسی به عدالت مفهومی است که دلالت بر بعد عملی و اجرایی دستیابی فرد به نهادهای قضایی و حل مشکل حقوقی خود دارد. در عین حال که دسترسی به عدالت برای همه اقشار جامعه به صورت برابر مدنظر است اما در این میان اغلب اقشار زنان در دسترسی به نهادهای قضایی به ویژه در دعاوی خانوادگی با مسایل و مشکلاتی روبرو بوده اند.تاکید این مقاله بر تاثیر موانع فرهنگی روی دسترسی زنان به عدالت خانوادگی درون بافتار کنونی جامعه است. با توجه به رشد سالیانه زنانی که به محاکم خانواده مراجعه می کنند،بررسی موضوع از منظر زنان مراجعه کننده می تواند از اهمیت مضاعفی برخوردار باشد.بر این مبنا روش کیفی با تکنیک مصاحبه عمیق اتخاذ شده است. یافته های تحقیق برآیند مصاحبه عمیق با 50 زن مراجعه کننده به دادگاه خانواده بوده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد از منظر پاسخگویان موانع فرهنگی چون:ارزش های فرهنگی، عدم خودباوری و اعتماد به نفس، باورهای دینی، تحصیلات و آگاهی تخصصی به موضوع، مردسالاری، زبان، ساختار و کلیشه های جنسیتی در دسترسی ایشان به عدالت خانوادگی موثر هستند. همچنین مطابق با تئوری نقطه تلاقی از تلاقی موانع فرهنگی با عوامل زمینه ای پاسخگویان می تواند تجربیاتی متفاوت درون بافتار همسان شکل بگیرد.
اکبر طالب پور، مرجان مجاهددینی،
دوره 7، شماره 4 - ( 2-1398 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر مطالعه و بررسی نقش مدیریت یکپارچه شهری در بهبود مدیریت بحران و افزایش کیفیت خدمات عمومی به شهروندان بوده است. به منظور انجام پژوهش حاضر از نظریه های؛ مدیریت یکپارچه شهری، مدیریت بحران شهری، خدمات عمومی و ارتباط مدیریت یکپارچه شهری با خدمات عمومی استفاده گردیده است و با استفاده از این نظریات مدل مفهومی تحقیق استخراج گردید. جامعه آماری پژوهش، مدیران ارگان های مرتبط با مدیریت شهری از جمله شهرداری و هلال احمر در شهر تهران بوده اند که طی بررسی های به عمل آمده 22 مدیر از مناطق 22 گانه شهرداری تهران و 28 مدیر،معاون و سرپرست از سازمان هلال احمر به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند.جهت گرداوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد،روایی پرسشنامه از طریق نظرات خبرگان و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ تائید شد.جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون t استیودنت و رگرسیون چندگانه استفاده شد.نتایج تحقیق با استفاده از رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیرهای؛ مدیریت یکپارچه شهری بر آمادگی مدیریت بحران، سرعت ارائه خدمات، کیفیت ارائه خدمات، هماهنگی بین بخشی، برنامهریزی مناسب و تامین الزامات مورد نیاز در شرایط بحران به عنوان متغیرهای تاثیرگذار محسوب می شوند.
اصغر میرفردی، آسیه صادق نیا، رامین مرادی،
دوره 7، شماره 4 - ( 2-1398 )
چکیده
توسعه اجتماعی یکی از فراگیرترین ابعاد توسعه است. این مقاله به تحلیل موانع جامعهشناختی توسعه اجتماعی در ایران از دیدگاه اعضاء هیأت علمی جامعهشناسی دانشگاههای دولتی پرداخته است. روش مصاحبه و روش پیمایشی برای گردآوری دادهها استفاده شد و تعداد 131 نفر از اعضاء هیأت علمی به عنوان نمونه با نمونهگیری هدفمند انتخاب و دیدگاه آنها درباره موانع توسعه اجتماعی در ایران مورد پرسش قرار گرفت. در گام اول با مصاحبه باز مؤلفههای مورد بررسی شناسایی و سپس در گام دوم با ابزار پرسشنامه ساختمند دادهها گردآوری شدند. روایی صوری و ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای ارزیابی اعتبار و پایایی ابزار سنجش بکار گرفته شدند. نتایج مطالعه نشان داد که از دیدگاه کارشناسان دانشگاهی موانع اقتصادی؛ سیاسی؛ فرهنگی و اجتماعی به ترتیب به عنوان مهمترین موانع توسعه اجتماعی در ایران ارزیابی شدند. به صورت مصداقی شبکه فساد، اقتصاد دولتی و نبود شایستهسالاری به ترتیب به عنوان مهمترین موانع توسعه اجتماعی در کشور بودهاند. نتیجه اینکه موانع اقتصادی و سیاسی به عنوان مهمترین بازدارندههای توسعه اجتماعی معرفی شده اند.
محمد اعظمی، ایرج اسدی، محمدرضا حق جو،
دوره 7، شماره 4 - ( 2-1398 )
چکیده
هدف از این مقاله تدوین اصول و معیارهایی است که در ارزیابی و اصلاح و تغییر طرحهای توسعه شهری در جهت دستیابی به عدالت شهری کمک میکنند. این پژوهش بر روش بازنگری تحقیقات و نیز تحلیل محتوای طرحهای توسعه شهری کشورهای بریتانیا و آمریکا استوار است. در این مقاله با بهرهگیری از دیدگاههای فلسفی درباره تعریف عدالت و همچنین استفاده از رویکردهای عدالت در برنامه ریزی شهری شش معیار کلی برای تدوین چارچوب مفهومی عدالت در برنامهریزی شهری پیشنهاد میشود. این شش معیار عبارتند از: نیاز، نابرابری به نفع طبقه محروم، برابری، تنوع، اجتماع گفتمانی و قابلیتهای شهری. معیارهای ارائه شده منطبق بر دو حوزه عدالت محتوایی و فرآیندی در طرحهای توسعه شهری هستند که در مقاله حاضر ارزیابی عدالت در محتوای طرحهای توسعه شهری موردنظر قرار گرفته است. در ادامه اهداف و تدابیر کلان مرتبط با هر یک از معیارها موردنظر در طرحهای توسعه شهری در پنج عرصه اصلی یعنی کاربری زمین، مسکن و محلات، حمل و نقل، اقتصاد و خدمات عمومی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. در نهایت براساس مرور محتوای طرحهای مختلف و نیز مبانی نظری مرتبط با موضوعف راهبردها و سیاستهایی متلف برای تمین عدالت در طرحها در قالب معیارها دسته بندی و ارائه گردید.
علی جعفری راد، عادل زاهد بابلان، مسعود مرادی، عیسی ثمری،
دوره 7، شماره 4 - ( 2-1398 )
چکیده
هدف این پژوهش تدوین الگویی مفهومی برای شایستگی مدیران مدارس متوسطه شهر تهران بود. این پژوهش کیفی بود که با استفاده از راهبرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. در این راستا با استفاده از رویکرد هدفمند و بکارگیری معیار اشباع نظری، مصاحبه هایی نیمه ساختار یافته با 17 نفر (7 نفر از اعضا هیات علمی متخصص در حوزه مدیریت آموزشی، 5 نفر از مدیران ستادی آموزش و پرورش استان تهران و5 نفر از مدیران مدارس)انجام شد، برای بدست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها در طی سه مرحله، کدگذاری باز، کدگذاری نظری و کدگذاری انتخابی حاکی از 17 مقوله کلی است که این مقاله یافته های مطالعه را در چارچوب مدل پارادایمی شامل: شرایط علی (احساس نیاز به رشد مستمر، حمایت های مادی و معنوی)، پدیده محوری (دانش ، نگرش ، مهارت)، راهبردها (ایجاد مراکز بالندگی، ارائه آموزش های مستقیم)، زمینه (وجود فرهنگ کار مشارکتی، جو حمایتی، ساختار غیر متمرکز)، شرایط مداخله گر (سیاسی کاری، قوانین و مقرارت تسهیل گر/ مانع ساز)و پیامدها(بهبود کیفیت یادگیری، بالندگی سازمانی، توسعه حرفه ای) تحلیل کرده است.
اردشیر زابلی زاده، هادی ابراهیمی کیاپی،
دوره 7، شماره 4 - ( 2-1398 )
چکیده
سازمان صداوسیما بهعنوان بازوی دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران فعالیتهای گستردهای در زمینه پخش بینالمللی برنامههای رادیویی و تلویزیونی خود دارد. این برنامهها به زبانهای مختلف چون انگلیسی، فرانسوی، آذری، عربی، و ... برای مخاطبان منطقهای و فرامنطقهای پخش میشود. حجم زیادی از فعالیتهای بینالمللی این سازمان در قالب خبر و برنامههای خبری است. سه شبکه تلویزیونی العالم، پرس تیوی و هیسپان تیوی شبکههایی هستند که به پخش خبر به زبانهای عربی، انگلیسی و اسپانیایی میپردازند. در این مقاله با مطالعه تطبیقی شبکههای خبری بینالمللی و تحلیل عملکرد آنها در حوزه برندسازی برای رسانه، پیشنهادی مبنی بر یکپارچهسازی برند شبکههای خبری بینالمللی سازمان صداوسیما ذیل یک نام ارائه شده است. بر مبنای این پیشنهاد این سه شبکه در کنار شبکه بینالمللی خبر، با یک نام و برند به فعالیت خود ادامه خواهند داد و هر یک بهعنوان شاخه انگلیسی، عربی، اسپانیایی و فارسی یک شبکه خبری واحد شناخته خواهند شد. این اتفاق میتواند از طریق ایجاد یک مدیریت برند یکپارچه منجر به تقویت ارزش برند سازمان صداوسیما در سطح مخاطبان بینالمللی شود.
خانم انسیه زواره، دکتر عالیه شکربیگی، دکتر تقی آزاد ارمکی،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1398 )
چکیده
در این پژوهش، محقق کوشیده است به مطالعه روابط دورن خانواده از منظر روابط میان دو نسل زنان کهنسال بپردازد تا در یابد که این روابط تابع چه گفتمان هایی است و آیا این گفتمان ها به هم نزدیک اند یا نشانه ی مشهودی از فاصله میان این دو نسل به حساب می آیند؟ روش مورد استفاده محقق ، بهره گیری از رهیافت کیفی ، مبتنی بر روش داده بنیاد تحلیل موقعیت با استفاده از مصاحبه های روایی بوده است و نمونه هدفمند ، به تعداد20 مورد از شهروندان زن تهرانی انتخاب گردید. یافته ها نشان داد که روابط میان دو نسل زنان، در خانواده ایرانی، همگرا است و در عین تفاوت گفتمان سنت پیشگی زنان کهنسال و پشرو بودن زنان جوان، اما هر دو در گفتمانی به هم نزدیک می شوند که گفتمان نوگرایی است .خانواده در عین تفاوت ها ، در مسیر تهدید نسلی قرار ندارد و هم چنان خانواده ، موضوع دارای اهمیت و اولویت نسل ها است.
محمدعلی شمس، سعیده شمسائی،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1398 )
چکیده
این مطالعه به بررسی سازوکار تأثیرگذاری آگهی های بازرگانی بر هویت اجتماعی زنان ایرانی می پردازد. 60 آگهی تجاری تلویزیون ایران مورد بررسی کمی و کیفی قرار گرفتند. تحلیل بسامد نشان داد که تصویر ارائه شده از زن مطلوب و موفق ایرانی عمدتاً تحت تأثیر این عوامل است: 1) منافع سفارش دهندگان؛ 2) نوع گفتمان تبلیغاتی؛ 3) جامعه هدف و 4) راهبردهای معناشناختی به کار رفته در تولید آگهی ها. تحلیل جزئیات کلامی و بصری تعبیه شده در محتوای آگهی ها هم نشان داد که چطور شخصیت پردازی کاراکترهای زن در این گونه ی رسانه ای، کلان روایتی خاص از موفقیت را به مخاطبین ایرانی اعم از مرد و زن القا می کند. این یافته ها در چهارچوب تحلیل انتقادی گفتمان و در رابطه با سازوکارهای شکل گیری باورهای اجتماعی در مواجهه با مظاهر توسعه ی مادی مورد بررسی دقیق تر قرار گرفتند تا نشانه های تحولی بطئی ولی عمیق در نوع نگرش دست اندرکاران بخش خصوصی و متولیان تبلیغات در نهادهای دولتی به وضوح روشن شود.
عامر نیک پور، میلاد حسنعلی زاده،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1398 )
چکیده
سالمندی امری اجتناب ناپذیر است که به همراه خود مسائل و نیاز های ویژه ای را در سطح جوامع شهری مطرح می سازد. این مقاله با هدف تحلیل الگوی فضایی پراکنش و همچنین نماگرهای جمعیتیسالمندان در محلات شهر بابل تهیه شده است. روش تحقیق مطالعه حاضر توصیفی-تحلیلی و بر اساس هدف کاربردی می باشد. داده های خام مقاله از بلوک های آماری شهر بابل استخراج شده که بر اساس سرشماری سال 1390 مرکز آمار ایران تهیه شده است. برای بررسی وضعیت سالمندان در محلات 22 گانه شهر بابل از شاخص های نسبت سالمندی، نسبت وابستگی سالمندی، شاخص سالمندی و شاخص پیری استفاده شده است.با بررسی هرم سنی شهر بابل طی سال 1355 تا 1395 مشخص شده است نسبت جمعیت سالمند به گروه های سنی پایین تر، افزایش یافته است هم چنین در تحلیل فضایی شاخص های جمعیت سالمند از لکه های داغ و خودهمبستگی فضایی موران و نرم افزار GIS Art استفاده شده است که یافته ها نشان داد مقادیر هر چهار شاخص در سطح محلات مرکزی بیش تر از محلات پیرامونی بوده است و هر چهار شاخص از خودهمبستگی فضایی و الگوی خوشه ای برخوردار می باشند.
سید یعقوب موسوی، محمدصادق مهدوی، سید یاسر قربانپورگنجی،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1398 )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش مطالعه ی جامعه شناختی تاثیر عوامل اجتماعی بر رفتار انتخاباتی در انتخابات ریاست جمهوری ایران در استان مازندران است. تحقیق مذکور از نوع توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش پیمایش انجام گرفت. روش گرداوری داده های آن ، پرسش نامه ی محقق ساخته بوده است. جامعه ی آماری مورد مطالعه، زنان و مردان بالای 18 سال تعریف شد و با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر بعنوان حجم نمونه تععین و سپس نمونه گیری آماریبه شیوه ی چند مرحله ای انجام شده است. ساختار نظری تحقیق حاضر بر مبنای دسته بندی نظریه های جامعه شناسی مرتبط با موضوع در سه سطح نظریو عملیاتی (خرد، کلان و میانه) دسته بندی شدند. یافته های پیمایش نشان میدهد جنسیت ، وضعیت تاهل، شغل و تحصیلات پاسخگویان از نظر رفتار انتخاباتی باهم تفاوت دارند و از لحاظ تفاوت در مکان زندگی در شهر یا روستا و تاثیر آن بر رفتار انتخاباتی تفاوتی مشاهده نشده است و درامد رابطه ی معکوس و معناداری با رفتار انتخاباتی شرکت کنندگان داشت و متغیرهای مستقل از نوع ترجیحات ارزشی، رسانه، شبکه های اجتماعی، نهادهای اجتماعی، اعتماد اجتماعی، نظم اجتماعی، هویت ملی و دینی نیز رابطه ی معناداری با رفتار انتخاباتی نشان می دهند. در مجموع نتایج نشان می دهد عوامل اجتماعی خرد نقش کم رنگ تری نسبت به عوامل کلان و میانه دارد.
زهرا رشیدی، سمیه فریدونی،
دوره 8، شماره 1 - ( 5-1398 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف واکاوی عاملیت اجتماعی دختران دانشجو در گذار تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه که در ازای گسترش کمّی دانشگاههای طی نزدیک به دو دههی گذشته در ایران رخ داده، در سپهر فلسفی تفسیر گرایی و رویکرد کیفی، با استفاده از روش پدیدارشناسی است. ابزار جمعآوری داده مصاحبهی عمیق بدون ساختار بود. مشارکتکنندگان 60 نفر از سه گروه اعضای هیات علمی، فعلان اجتماعی و دختران دانشجو از چهار استان گیلان، قم، کردستان و سیستان و بلوچستان بودند که با راهبردهای نمونه گزینی هدفمند در دست رس و نمونه گزینی با حداکثر تنوع برگزیده شدند. دادهها بر اساس راهبرد هفت مرحلهای کلایزی تحلیل شده و و از راهبردهای بازبینی اعضا و چند سویه سازی منابع برای افزایش صحت پژوهش استفاده شده است.یافتهها نشان میدهد اگرچه برخی از مشارکت کنندگان برخی «آسیبهای ناشی از آموزشهای دانشگاهی زنان» را جدی می دانند اما با این حال به باور آن ها، دگرگونی ها در حوزه ی زنان و تغییرات اجتماعی که در گرو عاملیت اجتماعی زنان به وجود آمده نقطه ی عطف پیامد های حاصل از افزایش دسترسی آموزش عالی در کشور است.«دگرگونی باورها»،«سبک جدید زندگی برای زنان»،«کمرنگ شدن کلیشههای جنسیتی»،«درک هویت جدید برای دختران» و «افزایش احساس توانمندی» از نمونههای این دگرگونیها هستند.