|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
25 نتیجه برای اقتصادی
دکتر طاها عشایری، دکتر موسی سعادتی، دکتر اسماعیل جهانی دولت آباد، دوره 11، شماره 4 - ( 2-1402 )
چکیده
تعارض، امری طبیعی و جزء خصیصۀ همۀ سازمانهای اجتماعی است. سازمانهای دولتی و غیردولتی، همیشه با مسألۀ تعارض اجتماعی بین نیروهای انسانی (مدیر-کارکنان) در سطح ستادی و صف، مواجه هستند. در تعاونی و شرکتها نیز این امر به دلایل گوناگونی رخ میدهد. بر این اساس، پژوهش پیش رو بر آن است که عوامل جامعهشناختی مؤثر بر بروز تعارض اجتماعی مابین کارگر-کارفرما را مورد بررسی قرار دهد. روش پژوهش از نوع کمی (پیمایش) است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران تعداد 384 نفر است که به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. جهت رتبهبندی شاخصها از آزمون ناپارامتریک فریدمن استفاده شد. یافتههای توصیفی نشان میدهد که میانگین سنی پاسخگویان، 57/38 سال، 25 درصد از پاسخگویان زن و 75 درصد مرد، 7/92 درصد سابقۀ بیمه و 3/7 درصد فاقد بیمه هستند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن گویای این است که از بین عوامل روانی (بیانگیزگی کاری، خلقتنگی طرفین و استرس داشتن در حین انجام وظیفه و زودرنج بودن در هنگام بروز مشکل)، در بعد عوامل فردی (نداشتن مهارت ارتباطی، فقدان تعامل مناسب کارگر-کارفرما، تعلل کاری بیش از حد)، در بعد عوامل شغلی (زیاد بودن حجم کار و زمان کم برای انجام آن، ترک مدام کار از سوی کارگر و کار تکراری و یکنواخت)، در بعد عوامل اقتصادی (عدم کفاف حقوق پرداختی در رفع مشکلات شخصی و زندگی، نبود تشویق و پاداش متناسب با عملکرد نیروی انسانی، عدم پرداخت مزایا و پاداش در روزهای خاص)، در بعد عامل محیطی (نبود نظم و انضباط محیطی، رعایت نکردن ایمنی کار، محیط مرطوب)، در بعد عامل سازمانی (عدم قرارداد کاری، تسویه حسابهای پیش از موعد، قراردادهای کوتاه مدت)، در بعد عامل فرهنگی (بیتوجهی به واجبات دینی، کمتوجهی به ارزشهای اسلامی و اجتماعی)، در بعد عامل اجتماعی (عدم احساس حمایت گروهی، رعایت نکردن شئون اجتماعی، اعتماد کم بین همکاران) در بروز تعارض اجتماعی بین کارگر-کارفرما بیشترین نقش و تأثیر را داشتهاند.
خانم مریم وهاب، دکتر مهرداد نوابخش، دکتر سروش فتحی، دوره 11، شماره 4 - ( 2-1402 )
چکیده
در این مطالعه به دنبال تبیین جامعه شناختی روی آوری زنان به مدیریت بدن و عوامل اجتماعی- فرهنگی مؤثر بر آن هستیم. گروه هدف این مطالعه، زنان مناطق 1 و 17 شهر تهران بوده است. در روش تحقیق حاضر، از روش کمی- پیمایشی بهره برده شد. بر این اساس، با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه از میان جمعیت دو منطقۀ 1 و 17 انتخاب شدند که با استفاده از پرسشنامه، اطلاعات لازم جمع آوری شد. یافته های بدست آمده نشان دادند متغیرهای جمعیت شناختی و عوامل اجتماعی با متغیرهایی چون (تعاملات اجتماعی برابر 0911/0، پایگاه اجتماعی اقتصادی برابر 189/0، مصرفگرایی برابر با 126/0) و عوامل فرهنگی با متغیری مانند (گروه های مرجع برابر 116/0 ) با مدیریت بدن در ارتباط است. تعریف دوباره از زیبایی و تغییر دیدگاه و نگرش و ایجاد رویکرد جدید در باز تعریف مدیریت بدن ضروری به نظر میرسد.
آقای علیرضا مرادی، خانم ثنا نوری مقدم، دوره 12، شماره 2 - ( 8-1402 )
چکیده
امروزه یکی از شایع ترین مشکلات بهداشت عمومی در سراسر دنیا «خشونت خانگی» است که دربردارندۀ مؤلفه های کودک آزاری، همسرآزاری و بدرفتاری با سالمند می باشد. هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر در بروز خشونت خانگی بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت در زمره تحقیقات تحلیلی می باشد و روش تحقیق آن کیفی از نوع تحلیل محتوا میباشد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبۀ نیمه ساختاریافته و مراجعه به اسناد و مدارک بوده است. روش نمونه گیری نیز روش هدفمند میباشد. جامعۀ هدف پژوهش حاضر شامل نخبگان علمی و عملیاتی فرماندهی انتظامی استان خراسان جنوبی اعم از هیأت رئیسه، فرماندهان پلیس های تخصصی، مدیران کل عملیاتی و اساتید علمی و کلیۀ همسران خانواده هایی میباشند که به دلیل خشونت خانوادگی به مراکز مشاورۀ کلانتری های شهر بیرجند در سال 1401 مراجعه نموده اند. تعداد مشارکتکنندگان شامل 27 نفر از نخبگان علمی و عملیاتی شهر بیرجند و همسران آسیب دیدۀ خشونت خانگی (به دلیل رسیدن به اشباع نظری) میباشد. با توجه به نتایج به دست آمده و تحلیل های صورت گرفتۀ حاصل از کدگذاری های باز و محوری و گزینشی، عوامل مؤثر در بروز خشونت خانگی شامل ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میباشد. با توجه به بررسی های صورت گرفته و نتایج حاصل از تحقیق حاضر، لزوم توجه مسؤولان ذیربط به این مسأله و آموزش خانواده ها و افراد جهت آشنایی با تبعات روانی و اجتماعی رفتارهای خشونت آمیز بیش از پیش اهمیت دارد.
پیمان آرامش صدیق، سید عبدالمجید بحرینیان، احمد منصوری، دوره 12، شماره 3 - ( 12-1402 )
چکیده
بنا بر اعلام سازمان بهداشت جهانی، عوامل اجتماعی-روانی تأثیر 85 درصدی بر سلامت دارد. بیماری، نتیجۀ تعامل عوامل سه گانۀ جامعه شناختی، روانشناختی و زیستی است. این مطالعه در زمینۀ بررسی عوامل اجتماعی و روانشناختی، به عنوان زمینۀ ابتلای بیماران مبتلا به آرتریت روماتویید است. هدف اصلی این پژوهش، شناخت عوامل جامعه شناختی و عوامل روانشناختی در ایجاد زمینۀ ابتلای بیماران به آرتریت روماتویید است. روش پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی از نوع علی- مقایسه ای و پس رویدادی است. جهت تحلیل متغیرهای جامعه شناسی از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و آنالیز واریانس استفاده گردید. جامعۀآماری این تحقیق، 127 نفر از بیماران زن مبتلا به آرتریت روماتوئید کلینیک روماتولوژی بیمارستان امام خمینی در سالهای 1388-1400 و 127 نفر از افراد سالم هستند که پس از تشخیص گذاری روماتولوژیست، بیماران با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار سنجش اختلالات روانشناختی، پرسشنامۀ فرم بلندطرحواره های ناسازگار یانگ و پرسشنامۀ راهبردهای مقابله ای لازاروس می باشد. پرسشنامۀ عوامل اجتماعی در تعیین متغیرهای جامعه شناختی نیز محقق ساخته است.. در تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات، از نرم افزار Spss22 استفاده گردید. مطابق نتایج آزمون رگرسیون چند متغیره، شش متغیر اجتماعی 1 . طبقۀ اقتصادی پایین 2.سبک زندگی 3. آسیب خانوادۀ بالا 4 . حمایت عاطفی پایین 5. مشارکت اجتماعی پایین و 6. تحصیلات پایین، تأثیرمعنی داری بر ایجاد زمینۀ روانشناختی و زمینۀ ابتلای به بیماری آرتریت روماتویید داشتند. همچنین نتایج نشان داد که همۀ بیماران مبتلا به آرتریت روماتویید در این پژوهش، دارای طرحواره های ناسازگار اولیه و راهبردهای مقابله ای ناسازگار بودند، اما افراد سالم فاقد آن بودند.
دکتر بهرام نیک بخش، مهران حافظی بیرگانی، دوره 13، شماره 2 - ( 8-1403 )
چکیده
زنان به عنوان نیروی حیاتی و بنیانی جامعه، نقش بسیار مهمی در تحولات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دارند. با توجه به اینکه زنان دارای نقشهای چندگانه در جامعه هستند و با چالشهای منحصر به فردی روبرو میشوند، بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت زنان در تحولات معاصر ایران اهمیت بسزایی دارد. بنابراین، هدف این پژوهش، بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر سلامت زنان در تحولات معاصر ایران است و این موضوع را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده است. روش این پژوهش، روش کمی، از نوع پیمایش می باشد. جامعۀ آماری، کلیۀ زنان 18 سال به بالا در شهرستان اهواز می باشد. حجم نمونه مطابق جدول کرجسی و مورگان 384 نفر می باشد. برای نمونه گیری، از روش نمونه گیری احتمالی متناسب با حجم استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با توجه به نوع متغیرهای پژوهش با استفاده از آزمون هایی نظیر همبستگی و تحلیل رگرسیون چند متغیره با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که؛ تحولات اجتماعی و اقتصادی مانند افزایش اشتغال و درآمد زنان، تحول در نقشهای جنسیتی و تغییر در ساختار خانواده، تأثیر مستقیم بر سلامت اجتماعی، روانی و جسمانی زنان دارد. همچنین، افزایش دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی، تأثیر مثبت بر سلامت زنان در جامعۀ معاصر دارد و میتوان نتیجه گرفت که فرهنگ و اجتماع میتوانند نقش بسزایی در تعیین سطح بهداشت و سلامت زنان داشته باشند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد، زنانی که در تصمیمگیریهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مشارکت داشته باشند، میتوانند برای تأمین نیازهای بهداشتی و سلامتی خود و جامعهشان تلاش کنند و بهبود شرایط بهداشتی را تسریع بخشند.
|
|
|
|
|
|