|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای ریاحی
محمداسماعیل ریاحی، نادر رازقی، سمانه اسکندری، دوره 2، شماره 4 - ( 2-1393 )
چکیده
اعتماد
همواره یکی از مهمترین موضوعات در تحقیقات سرمایهی اجتماعی محسوب میشود و اهمیت
آن بهطور گستردهای از سوی نظریهپردازان سیاسی و اجتماعی مورد تأکید قرار گرفته
است. در پژوهش حاضر سعی شده است که به بررسی تأثیر میزان مصرف رسانهای، بر میزان
اعتماد اجتماعی پرداخته شود. این پژوهش با روش پیمایش انجام شده است. جامعهی
آماری تحقیق، شامل تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل در پردیس دانشگاه مازندران در
سال تحصیلی 91-92 بودهاند که تعداد 400 نفر بر اساس نمونهگیری طبقهای متناسب
انتخاب و پرسشنامههای خود اجرا در میان آنها توزیع شد. یافته های پژوهش حاکی از
آن است که گرچه میان میزان تماشای تلویزیون داخلی با اعتماد اجتماعی رابطهی معناداری
وجود ندارد؛ میزان تماشای تلویزیون ماهوارهای، رابطهی معکوسی با اعتماد اجتماعی
داشته است. همچنین، متغیّرهای میزان فعالیت در انجمنهای داوطلبانه، هنجار معامله ی
متقابل، نگرش مثبت نسبت به اجرای قانون و احساس عدالت با اعتماد اجتماعی، رابطهی
مثبت داشتهاند. بهعلاوه، نتایج تحلیل رگرسیونی نشان میدهد که متغیّر احساس
عدالت قویترین متغیّر پیشبینی کنندهی میزان اعتماد اجتماعی است و پس از آن،
متغیّر هنجار معامله متقابل در رتبهی بعدی قرار گرفته است.
علی اصغر فیروزجائیان، محمد اسماعیل ریاحی، منصوره محمدی دوست، دوره 5، شماره 3 - ( 11-1395 )
چکیده
در گذشته روند تصاعدی میزان طلاق بطور کاملا چشم گیری باعث شد که از دیگر آسیب های خانوادگی غافل شویم. یکی از این آسیب های جدی طلاق عاطفی است که مهمترین عامل از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه، یعنی خانواده می باشد.بر این اساس مقاله ی حاضر در صدد است با تاکید بر اختلال عوامل رابطه ای درون خانوادگی (بی نظمی) به بررسی عوامل موثر بر طلاق عاطفی در شهر نوشهر بپردازد. روش تحقیق از نوع پیمایشی و ابزار سنجش آن پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری شامل کلیه زنان و مردان متأهل شهر نوشهر می باشد. حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد شده است. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. نتایج تحقیق نشان داد که طلاق عاطفی با متغیرهایی چون عدم همفکری مشترک، عدم همگامی مشترک، عدم همبختی مشترک و عدم همدلی مشترک رابطه ای معنادار دارد. همچنین با توجه به مدل ساختاری ارائه شده همه این متغیرها57 درصد از تغییرات متغیر وابسته( طلاق عاطفی) را تبیین کرده اند.
ملیحه امانی، دکتر محمداسماعیل ریاحی، دکتر محمود شارع پور، دوره 10، شماره 4 - ( 2-1401 )
چکیده
در این مطالعه، سعی بر آن بوده تا با استفاده از روش کیفی و استراتژی پدیدارشناسانه و همچنین انجام مصاحبه های عمیق و نیمه ساخت یافته، به نوعی سنخ شناسی در ارتباط با کنشگری زنان در فضاهای شهر تهران دست یابیم. روش نمونه گیری، هدفمند با حداکثر پراکندگی بوده است. نمونۀ مورد مطالعه 30 نفر از زنان ساکن شهر تهران هستند که در سال 1400، با مراجعه به چندین نقطۀ پرتردد در مناطق شمال، جنوب، شرق و غرب و مرکز شهر تهران مورد مصاحبه قرار گرفته اند. بر اساس نتایج بدست آمده، کنشگری زنان در فضاهای شهر تهران را می توان به کنشگری اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و فراغتی و کنشگری نمایشی و نابهنجار دسته بندی نمود. نتایج نشان می دهد که زنان در برخی از عرصه ها در فضای شهر تهران، مانند عرصه های فراغتی و همچنین در ارتباط با نوع پوشش و رفتار با وجود فشارها و محدودیت ها، کنشگری خلاقانه و فعال دارند و در برخی از عرصه ها مانند عرصه های اقتصادی، کنشگری زنان، منفعل و بیشتر در جهت تبعیت از ساختار موجود است. حضور زنان در عرصه های گوناگون فضای شهری می تواند زمینۀ ایجاد تحولات زیادی باشد که این امر مستلزم ایجاد تغییرات ساختاری و فرهنگی و تغییر نگرش نسبت به جایگاه زنان و به رسمیت شناختن توانمندی های آنان و توجه به نیازها و خواسته های آنان در فضاهای شهری و ایجاد زمینه جهت اشتغال سالم و کنشگری فعال و خلاقانه زنان در فضاهای شهر تهران است.
دکتر ملیحه امانی، دکتر محمداسماعیل ریاحی، دوره 12، شماره 2 - ( 8-1402 )
چکیده
تغییر در سبک زندگی متأثر از مدرنیته و بالا رفتن آگاهی، موجب گرایش روز افزون زنان به حضور در عرصه های عمومی و فضاهای شهری شده است. در این پژوهش، با توجه به تجربۀ زیستۀ زنان و با استفاده از روش کیفی و استراتژی پدیدارشناسانه، در پی مطالعۀ مشکلات و محدودیت های اجتماعی- فرهنگی آنان در فضاهای شهر تهران هستیم. نمونۀ مورد مطالعه، 35 نفر از زنان 20 تا 67 سالۀ ساکن شهر تهران هستند که در سال 1400، با مراجعه به چندین نقطۀ پرتردد در مناطق شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز شهر تهران، مورد مصاحبه قرار گرفته اند. روش نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع است. طبق نتایج بدست آمده، مشکلات و محدودیت های اجتماعی- فرهنگی زنان در ارتباط با فضاهای شهر تهران، احساس عدم امنیت در فضاهای شهری، نمود فقر و عدم نشاط و سر زندگی در فضاهای شهری، به رسمیت شناخته نشدن و پذیرفته نشدن زنان در فضاهای عمومی شهر، فضاهای مردمحور، ابژه بودن زنان به لحاظ جنسی، وجود رفتارهای زنندۀ مردانه، محدودیت های خانوادگی حضور زنان در فضاهای شهری، هنجارهای جنسیتی، محدودیت های ساختاری برای حضور زنان در برخی از فضاهای عمومی و استفاده از برخی وسایل نقلیه و ارزش ها و هنجارهای زن نجیب می باشد که تحت تأثیر سرمایۀ اقتصادی و فرهنگی و منطقۀ محل سکونت، کار و تردد، می تواند شدت و ضعف داشته باشد. همچنین نوع واکنش زنان در برابر این موانع و محدویت ها متفاوت است. زنان با مقاومت در برابر مشکلاتی که در فضاهای شهری با آن مواجه هستند، در پی دستیابی به کنشگری مدنی خلاق و تأثیرگذار می باشند. لازمۀ تحقق چنین امری، فعالیت نهادهایی مانند خانواده و نهادهای آموزشی در جهت تغییر در نگرش ها و روابط جنسیتی و فرهنگ سازی پذیرش زنان در عرصه های عمومی است.
|
|
|
|
|
|