|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای خرید
محمدرضا رسولی، راضیه طالب لو، دوره 2، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده
این مقاله حاصلپژوهشی است که به نقش تبلیغات تلهشاپینگ
شبکهی «بازار» و شبکهی «جمتیوی» بر اقدام به خرید بانوان تهرانی پرداخته است.
در این پژوهش سه دسته متغیّر مستقل که عبارتند از
متغیّرهای تفاوت فردی، متغیّرهای موقعیتی و متغیّرهای محرّک، شناسایی شدند و نقش
هریک از این عوامل در رویارویی با تبلیغات، ضربهی خرید و
در نهایت اقدام به خرید بررسی شد. روش این تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات
پرسشنامه است. حجم نمونه 400 پاسخگو در نظر گرفته شد که با استفاده از شیوهی
گلولهی برفی از میان بانوان تهرانی بالای 18 سال انتخاب شدند.
نتایجنشان داد میزان اقدام به خرید محصولات تبلیغات
تلهشاپینگ از سطح بالایی برخوردار نیست. با این وجود، رابطهی معناداری میان ضربهی
خرید و اقدام به خرید مشاهده شد. همچنین احتمال وجود رابطه میان متغیّرهای تفاوت
فردی و متغیّرهای محرک با رویارویی با تبلیغات و ایجاد ضربهی خرید و در نهایت
اقدام به خرید تأیید شد. همچنین مشاهده شد که داشتن زمان و پول کافی بر رویارویی
باتبلیغات تلهشاپینگ و ایجاد ضربه خرید تأثیرگذار نیست. علاوه براین نتایج نشان
میدهد که تفاوت معناداری میان خرید از شبکهی بازار و شبکهی جمتیوی وجود
ندارد.
مریم رفعت جاه، زینب وفادار، دوره 3، شماره 2 - ( 8-1393 )
چکیده
در اثر گسترش مدرنیته از یک سو ناظر پیدایش دینداریهای متنوع و هویتهای دینی جدید و از سوی دیگر رواج سبکهای مدرن زندگی در کشورمان هستیم. در این شرایط از آنجا که در جامعهی ما دین و هویت دینی همواره نقشی تعیین کننده در نگرشها،گزینشها و اعمال افراد دارند مطالعهی نقش باورهای دینی در مواجهه با فرهنگ و سبک زندگی مصرفگرای مدرن در جامعهی کنونی ایران ضروری مینماید. این پژوهش بر روی زنان تنکابنی انجام گرفته و در آن سعی شده پذیرش یا مقاومت این زنان در مقابل فرهنگ مصرف گرا و یا نحوهی ترکیب آن با فرهنگ دینی که همواره به اعتدال در مصرف توصیه میکند مورد واکاوی قرار گیرد. شیوهی نمونهگیری هدفمند بوده و افراد براساس میزان پایبندی دینی و اشتغال در 4 تیپ جای گرفته و مورد مطالعه واقع شدند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که میان دینداری و سبک زندگی زنان تنکابنی مورد مطالعه ارتباط وجود دارد، یعنی هر چه میزان دینداری افراد بیشتر بوده، کمتر ازسبک های مدرن زندگی پیروی کردهاند. به علاوه مقایسهی سبک زندگی و دینداری زنان مذهبی شاغل و غیرشاغل نشان میدهد که اشتغال در رویکردهای مصرفی و شیوهی زندگی این زنان تفاوت عمدهای ایجاد نمیکند و در هر دو تیپ گرایش دینی در انتخابهای زندگی روزمره تأثیر بیشتری داشته است. همچنین سبک زندگی زنان شاغل با سبک زندگی زنان غیرشاغل متفاوت بوده، زنان شاغل که سطح تحصیلاتشان نیز بالاتر بوده فراغت خود را غالباً بیرون از خانه و با برنامهریزی سپری کرده، تقسیم کار خانگی در منزل آنان غالباً مشارکتی بوده و در خرید و مصرف کالا بیشتر به معیارهای کاربردی توجه میکردند. در مقابل زنان غیرشاغل اوقات فراغت شان غالباً در خانه و بدون برنامه ریزی سپری شده، تقسیم کار خانگی در آنان عمدتاً جنسیتی و غیرمشارکتی بوده و غالب آنان در خرید کالا ضمن لحاظ کردن معیارهای کاربردی به معیارهای ظاهری و مد بودن آن نیز اهمیت می دادند.
سهیلا خدامی، حسین نوروزی، رقیه تیمورفامیان اصل، دوره 5، شماره 4 - ( 2-1396 )
چکیده
نگرانیهای گسترده پیرامون مسائل زیستمحیطی، لزوم ایجاد تغییر و تحولاتی در زمینه تولید و مصرف را آشکار ساختهاست. معرفی محصولات سبز، بهعنوان جایگزینی برای محصولات رایج در بازار که به سلامت انسان و محیطزیست آسیب میرساند و ترویج فرهنگ مصرفسبز در جامعه و شناخت عوامل مؤثر بر آن، میتواند راهحلی برای بهبود وضعیت محیطزیست باشد. این پژوهش، با هدف بررسی نقش عامل فردی و محیطی مؤثر بر قصد خرید سبز مصرفکننده و با تأکید بر ابعاد ارزش ادراکشده انجام گرفتهاست. تحقیق حاضر از حیث هدف، یک تحقیق کاربردی و از نظر روش توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش، مصرفکنندگان محصولات سبز در شعب فروشگاههای بامیکا در سطح شهر تهران میباشد. نمونهگیری به شیوه تصادفی بوده و مطالعه بر روی 355 پرسشنامه انجام شدهاست. برای تجزیهوتحلیل دادهها از مدلیابی معادلاتساختاری با استفاده از نرمافزار SPSS و Lisrel استفاده شدهاست. نتایج تحقیق نشان داد از میان عوامل ادراکی و محیطی تعریفشده، بهترتیب، مسئولیتپذیری زیستمحیطی ادراکشده و هنجارهای اجتماعی دارای بیشترین تأثیر و پس از آن بهترتیب کانون کنترلی خارجی، دیداری زیستمحیطی قرار داشتند. در میان ابعاد ارزش ادراکشده، بعد احساسی نقش پررنگتری در تقویت قصد خرید سبز ایفا کرده و بعد اجتماعی ارزش ادراکشده، رابطه معناداری با قصد خرید سبز نداشت.
خانم ندا خداکرمیان گیلان، آقا محمد جواد سامانی نژاد، دکتر محسن نیازی، دوره 11، شماره 1 - ( 5-1401 )
چکیده
کالا و خدمات فرهنگی، به شیء و یا خدماتی قابل استفاده و مفید که توسط افرادی از جامعه، برای ارضاء نیازهای فرهنگی سایرین، تولید و ایجاد گردد و در فرآیند مبادله، با کالاها و خدمات دیگران اعم از فرهنگی یا غیرفرهنگی معاوضه میشود، گفته میشود. این مقاله عوامل اصلی مؤثر بر خرید کالا و خدمات فرهنگی را از طریق مدلسازی ساختاری-تفسیری شناسایی و تحلیل کرده است. روش پژوهش در این مقاله از نظر ماهیت به دلیل استفاده از هر دو روش کیفی و کمّی یعنی استفاده از شیوههای مختلف پژوهش مانند مصاحبه با صاحبنظران، پرسشنامه و سند کاوی، جزء پژوهشهای ترکیبی است. ابتدا عوامل مژثر بر خرید کالا و خدمات فرهنگی، براساس مطالعۀ ادبیات و مقایسهای پژوهشهای مرتبط و مصاحبه با خبرگان و متخصصین، شناسایی و سپس با استفاده از متدولوژی تحلیلی نوین مدلسازی ساختاری-تفسیری (ISM) روابط بین عوامل مژثر بر خرید کالا و خدمات فرهنگی، تعیین و بهصورت یکپارچه، تحلیل شده است؛ در نهایت با استفاده از تحلیل MICMAC نوع متغیرها با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر متغیرها مشخص شده است؛ بر این اساس 22 نفر از نخبگان علمی که شامل: اساتید دانشگاه، دانشجویان نخبه، فارغ التحصیلان مقطع دکتری و دانشجویان مقطع دکتری در رشتۀجامعهشناسی، روانشناسی، علوم تربیتی و مدیریت، به صورت گلوله برفی انتخاب شدند. مدل طراحی شده حاوی 15 عامل اوقات فراغت، سلیقه و ذائقه، تمایل به تمایز، فراوانی کالا و خدمات فرهنگی، جذابیت، مناسب بودن قیمت کالاها، منحصربه فرد بودن، با ارزش بودن، تبلیغات و بازاریابی، چندرسانهای بودن و دسترسی سریع و آسان، سیاستگذاری، سبک زندگی و فرهنگ مصرفی هستند که در 5 سطح طبقهبندی شدند. یافتهها نشان میدهند از میان این عوامل، اوقات فراغت، تمایل به تمایز، سلیقه و ذائقه، فراوانی کالا و خدمات فرهنگی در بازار، منحصربه فرد بودن، کسب اطلاع از آثار هنرمندان و جذابیت و مناسب بودن قیمت از بیشترین تاثیر و محرک و برانگیزنده به شمار میآیند.
|
|
|
|
|
|