[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
داوران نسخه ها::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
آرشیو مقالات
  • سال 1402
  • سال 1401
  • سال 1400
  • سال 1399
  • سال 1398

  • [ 0-5 از 12   بعدی ]
    ..
    آمار نشریه
    تعداد دوره های نشریه: 11
    تعداد شماره ها: 44
    تعداد مشاهده ی مقالات: 2797596
    تعداد دریافت (دانلود) مقالات: 679909

    تعداد کل نویسندگان: 908
    نویسندگان غیر تکراری: 833
    نویسندگان تکراری: 75
    درصد نویسندگان تکراری: 8

    مقالات دریافت شده: 1444
    مقالات پذیرفته شده: 353
    مقالات رد شده: 1067
    مقالات منتشر شده: 343

    نرخ پذیرش: 24.45
    نرخ رد: 73.89
    ____
    ..
    :: جستجو در مقالات منتشر شده ::
    7 نتیجه برای نابرابری

    یعقوب فروتن،
    دوره 1، شماره 3 - ( 11-1391 )
    چکیده

    این مقاله بر پایه‌ی رویکردی جامعه‌شناختی به بررسی و تبیین پیامدهای هویّت دینی در جوامع­غربی می‌پردازد. اهمّیّت این موضوع ریشه در این واقعیّت دارد که به‌ویژه طی وقایع جهانی سال‌های اخیر مانند یازده سپتامبر، حیات و وضعیّت مسلمانان در غرب با تنگناهای جدّی مواجه شده است. این موضوع عمدتاً معطوف به وضعیّت زنان مسلمان است. زیرا نوع پوشش آنان به‌وضوح نمادهای فرهنگی مرتبط با هویّت اسلامی را در بطن فرهنگ و جامعه‌ی غربی علنی می‌کند. در این مقاله، ابتدا، طیف وسیع و متنوعی از جدیدترین مطالعات و تحقیقات در زمینه‌ی‌ وضعیّت و پیامدهای پوشش اسلامی در جوامع غربی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. سپس، تجزیه و تحلیل‌های آماری این تحقیق مبتنی بر مدل تئوریک نابرابری و تبعیض ناشی از هویّت فرهنگی- مذهبی و روش تحلیل رگرسیونی ارائه شده است. در مجموع، تجزیه و تحلیل‌های ارائه شده در این مقاله نشان داده که آن دسته از مسلمانان که هویّت مذهبی آنان به جهت استفاده از پوشش اسلامی به سهولت در بطن فرهنگ غربی علنی و شناخته شده تبعیض در جامعه‌ی غربی را به‌طور معنی‌داری بیش از دیگران تجربه کرده‌اند. 


    علی ساعی، مریم زارعیان،
    دوره 1، شماره 4 - ( 2-1392 )
    چکیده

    مسأله ی این مقاله ناظر بر درجه ی تفاوتپذیری دموکراسی است. چارچوب نظری تحقیق به این صورت فرموله شده است که مؤلّفه های سرمایه ی اجتماعی و نابرابری مازسوی در توزیع درآمد و درآمدهای غیررانتی شرط لازم برای دموکراسی است. رویکرد مقاله تحلیل تطبیقی فازی میان کشوری است . جمعیت تحقیق مجموعه ی 156 کشوری است که در فهرست بانک جهانی دارای دادهاند، اما در هر تحلیل با توجه به داده های و Exel ،spss مفقوده تعداد موارد با هم متفاوت است. روش داوری فرضیهها، فازی و نرم افزار مورد استفاده است. یافتههای تجربی ناظر بر رابطه میان فازی مجموعهای، دلالت برآن دارند در بیش تر موردها، Fs/QCAf اعتماد متقابل و درآمدهای غیررانتی شرط لازم برای دموکراسی است. مشارکت مدنی و نفع جمعی بالا و نابرابری مازسوی معمولاً شرط لازم برای دموکراسی است. بررسی مسیرهای علّی شرط کافی برای وقوع نتیجه نشان می دهد سه مسیر جداگانه برای رخداد دموکراسی وجود دارند که هرکدام از این مسیرها شرط ترکیبی (عطفی ) کافی تلقی می شوند. وجه مشترک این سه مسیر مشارکت مدنی بالا و درآمدهای غیر رانتی است.

    احمد بخارایی،
    دوره 4، شماره 3 - ( 11-1394 )
    چکیده

    امروزه شاهد تغییر و تحولاتی در خواسته ها و نیازهای زنان جامعه هستیم که این خواسته ها در جهت احقاق حقوق از دست رفته ی آنها و دستیابی به عدالت جنسیتی است. تحقیق حاضر با هدف مطالعه ی عوامل فرهنگی- اجتماعی موثر بر نابرابری جنسیتی، انجام شده است و متغیرهایی مثل ایدئولوژی مردسالاری، باورهای قالبی جنسیتی، جامعه پذیری جنسیتی و... مورد بررسی قرارگرفته اند. در این تحقیق از نظریه های نابرابری جنسیتی فمنیستها، نظریه نابرابری جنسیتی چافتز، نظریه بوردیو استفاده شده‌است. جامعه ی آماری این تحقیق زنان متاهل 49-20 سال شهر اصفهان است که 385 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شده اند. روش نمونه گیری در این پژوهش سهمیه ای است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که میزان نابرابری جنسیتی به خصوص در ابعاد اقتصادی و فرهنگی به نفع مردان است، بین عقاید قالبی جنسیتی و نابرابری جنسیتی رابطه وجود ندارد، بین پایبندی به ایدئولوژی مردسالارانه و نابرابری جنسیتی رابطه وجود ندارد، بین شیوه ی جامعه پذیری و نابرابری جنسیتی رابطه وجود دارد.


    حمیدرضا رخشانی نسب، مسعود خنجرخانی،
    دوره 4، شماره 4 - ( 2-1395 )
    چکیده

    خدمات آموزشی و فرهنگی در مناطق مختلف ایران به صورت متعادل توزیع نشده؛ به­گونه­ای که استان یزد بیشترین و استان سیستان و بلوچستان کمترین میزان خدمات آموزشی و فرهنگی را در سطح کشور داراست. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناخت عوامل اثرگذار بر توسعه خدمات مذکور، تعیین سطح تمرکزگرایی استان­ها و پیش­بینی عوامل مؤثر بر بهبود وضعیت موجود انجام شده است. روش پژوهش «توصیفی- تحلیلی» است که با استفاده از مدل­های تحلیل عاملی، ضریب تمرکز، نماگر توسعه خدمات آموزشی و فرهنگی (ECDI) و رگرسیون چند متغیره صورت گرفته است. یافته­های پژوهش نشان می­دهد، از 64 نماگر اولیه 49 نماگر انتخابی که به 5 عامل معنادار تقلیل یافته­اند و مجموعاً 48/65 درصد واریانس جامعه را تبیین می­نمایند، بر توسعه خدمات آموزشی و فرهنگی کشور مؤثر هستند. به لحاظ توسعه خدمات مورد نظر، 10 استان در سطح فراتوسعه، 10 استان در سطح میان توسعه­یافته بالا، 4 استان در سطح میان توسعه­یافته پایین و 7 استان در سطح فروتوسعه قرار دارند. برای کاهش عدم تعادل و نابرابری بین مناطق، رگرسیون چند متغیره سهم عامل «نیروهای آموزشی- اداری و دانش­آموزی» را بیش از سایر عامل­ها پیش­گویی می­نماید.


    وحید شالچی، عباس جنگ،
    دوره 5، شماره 1 - ( 5-1395 )
    چکیده

    این مقاله به بررسی رابطه میان فضا، طبقه و سرمایه در شهر تهران می پردازد. هدف عمده این پژوهش نشان دادن آن است که چگونه سرمایه کشور وارد بخش مسکن و مستغلات در تهران می شود و زمین شهری تهران زمینه مناسبی برای بازتولید سرمایه می شود و رابطه میان طبقات شهری و فضای شهری تحت تاثیر عملکرد سرمایه قرار می گیرد. رویکرد نظری این مقاله عمدتا متاثر از هاروی است. روش این مقاله تحلیل ثانویه بوده و متکئ بر آمارهای تولید شده توسط مراکز رسمی مانند بانک مرکزی و شهرداری تهران است.  یافته ها نشان می دهند که چرخش نابرابر تولید ملی به بخش مسکن و همچنین بازار مسکن و مستغلات شهر تهران، در کنار خلق انواع نابرابری های اقتصادی در بازار مسکن بر حسب جایگاه هزینه مسکن در بودجه خانوار و توزیع جغرافیایی اقشار مختلف، زمینه خلق نابرابر فضاهای شهری در تهران معاصر شده که این روند موجب بازتولید انواع نابرابری در حوزه ی کلان اجتماعی می شود.


    خانم فروزان کارخانه، دکتر حسن رضا یوسفوند، دکتر حسین دهقان،
    دوره 11، شماره 1 - ( 5-1401 )
    چکیده

     نابرابری اجتماعی شامل کمبود و یا فقدان دسترسی افراد در جامعۀ انسانی به موقعیت­ ها و فرصت ­های برابر اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی، قومی و... بوده و جوامع مبتلا به نابرابری اجتماعی-اقتصادی همواره با تهدیدها، ناهنجاری ­ها، آسیب­ های اجتماعی و نارضایتی عمومی در ابعاد فردی و اجتماعی مواجه هستند. از این­ رو، بررسی جامعه شناختی این پدیده امری ضروری و هدف پژوهش حاضراست. روش  پژوهش، از نظر هدف از نوع پژوهش­ های کاربُردی و از نظر ماهیتی روش تحقیق ­کیفی است که مصاحبه با 20 نفر از مطلعین در استان­ های هدف تحقیق، به روش پدیدارشناسی صورت گرفته، نمونه­ گیری هدفمند، ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبۀ عمیق ساختارنیافته، مشاهدۀ مشارکتی و یادداشت­ های میدانی بوده­اند .یافته ­های پژوهش نشان می ­دهد که نابرابری ­های اجتماعی، از سویی موجب بروز فقر می­ شوند و از سوی دیگر، خاستگاه بروز کشمکش ­ها و تضادهای اجتماعی می­ گردند. لذا مهم ­ترین پیامد نابرابری ­های اجتماعی­؛ شکاف طبقاتی، ایجاد ­اختلال در نظم و انسجام و همبستگی اجتماعی یک جامعه است که به تبع آن، احساس محرومیت نسبی و احساس بی­ عدالتی اجتماعی در افراد به وجود می ­آید. تم­ های حاصل از تجربۀ زیستۀ نابرابری اجتماعی- اقتصادی که در بین مردمان ساکن استان­ های غرب کشور استخراج شده ­اند، حاکی از وجود تبعیض و نابرابری اجتماعی­ و اقتصادی در این استان ­هاست که آمارها نیز این مهم را تأیید می­ کند. نابرابری اقتصادی منجر به کاهش مشارکت اجتماعی در سطح جامعه می ­شود. نابرابری­ های اجتماعی در اثر گسترش و نفوذ جهانی عمیق تر شده و با افزایش نابرابری ­های اجتماعی پدیدۀ توسعه نیافتگی به نحو بارزی عوارض نامطلوب خود را آشکار ساخته است.

    خانم محبوبه سادات هدی، دکتر محمدتقی کرمی قهی، دکتر خلیل میرزایی،
    دوره 11، شماره 1 - ( 5-1401 )
    چکیده

    این پژوهش توصیفی تحلیلی با هدف شناسایی استراتژی­ های زنان در مواجهه با سلطۀ مردان، انجام شده است. سؤال اصلی این است که زنان چه راهبردهایی در مواجهه و مقابله با نابرابری­ ها، تبعیض­ های جنسیتی و خشونت ­های ناشی از ایدئولوژی مردسالارانه، اتخاذ می­ کنند؟ روش گراندد تئوری و مصاحبۀ عمیق با سؤالات نیمه­ ساخت­یافته، به ­عنوان ابزار پژوهش و تکنیک گردآوری داده­ ها، در نظر گرفته شد. انتخاب 43 زن با نمونه­ گیری هدفمند و با تأکید بر اشباع نظری، به روایت آنها از استراتژی­ ها، انجام شد. نتایج نشان می­ دهد به دلیل غلبۀ سنت و ایدئولوژی و مشروع­ سازی سلطه، طی فرآیند جامعه ­پذیری در جامع، مردسالار و القاء جایگاه حاشیه­ ای زنان در سطح اندیشه و عمل، گاهی شاهد پذیرش وضع موجود، خودنادیده ­انگاری و سکوت اجباری تحت عنوان راهبرد خاموش با سوژۀ هژمونیک هستیم. لیکن بر اساس آگاهی از نیازها و علائق و در اعتراض به وضع موجود و لزوم دگرگون سازی آن، زنان استراتژی­ های اصلاحی، استقلال­ طلبانه، اعتراضی، تنبیهی، رهایی، حذفی، تدافعی، تهاجمی، آگاهی ­بخشی و پیشگیرانه را اتخاذ کرده و با کنشگری، سوژه ­های مصلح، مستقل، معترض، هشداردهنده، مجبور، منصرف، تلافی­ کننده، مهاجم، معلم و محتاط را ظهور داده و در 4 راهبرد کلی تحمل اجباری، اصلاحی، دگرگون­ سازی و پیشگیرانه، به تصویر کشیدند.


    صفحه 1 از 1     

    مجله علمی پژوهشی مطالعات توسعه اجتماعی فرهنگی Quarterly Journal of Socio - Cultural Development Studies
    Persian site map - English site map - Created in 0.06 seconds with 66 queries by YEKTAWEB 4645