|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
3 نتیجه برای مشروطه
غلامرضا پیروز، مریم فقیه عبدالهی، دوره 3، شماره 2 - ( 8-1393 )
چکیده
شکلگیری مشروطیّت که مقدّمهای برای دگرگونی جامعهی سنّتی ایران و قرار گرفتن آن در مسیر توسعهی فرهنگی و اجتماعی بود، نیاز به مقدّماتی داشت تا زمینهی آشنایی جامعه را با جریانهای نوگرای اجتماعی، فرهنگی و... آماده کند. این مقدّمات با ترجمهی کتب اروپایی به زبان فارسی و همچنین ارتباط ایرانیان با مردم سایر کشورهای صنعتی و رو به مدرنیته شکل گرفت. پس از این آشنایی،توسعه در تمام وجوه زندگی فردی و اجتماعی خودنمایی کرد. در این دوره ادبیّات ایران نیز بامشاهدهی مسیر جدید فعالیّت اجتماعی و سیاسی کشور، بار توسعهی فرهنگی ایران را به دوش کشید و برای همگامی با آن در دستیابی به اهداف ملّت، نیاز را به سبک و روشی نو و جدید درک کرد و از آن پس شعرا و نویسندگان به طرق مختلف به این نیاز پاسخ گفتند. میرزادهی عشقی،مؤثّرترین ادیب این دوره، لزوم دگرگونی و توسعه را بیش از بقیّه درک کرد و این مهم را در اشعار خود جلوهگر ساخت. او پیشگام درانداختن طرحی نو در اسلوب شعر فارسی، البتّه با رعایت اصالت آن شد و در جریان این توسعه طلبی، در طول عمر کوتاه خود، تغییراتی را در شکل و زبان و محتوای شعر ایجاد کرد که در نوع خود حائز اهمّیّت است.
احمد رضایی، سید مهدی محسنی شاهاندشتی، دوره 6، شماره 1 - ( 5-1396 )
چکیده
سوال اصلی این مقاله آن است که چگونه مبانی مدرن و غربی مشروطه خواهی مورد قبول بخشی از شریعتمداران قرار گرفت و علل و دلایل تقابل آنان و شریعتمداران مشروعه خواه چه بود. اصلی ترین فرضیه این پژوهش آن است که تکیه هر دو دسته بر متن و روایاتی مشابه بود. مَشروعه خواهان همچنان به مبانی و تفاسیری تکیه داشتند که وجود شاه هر چند فاسد و مستبد را برای حفظ امنیت جامعه ضروری می دید. در مقابل مشروطه خواهان با خوانشی متفاوت نه تنها خواهان تحدید اختیارات ساختار استبداد و ارتجاع می شوند، بلکه خواستار تغییراتی ژرف در جامعه میگردند
بررسی متون تاریخی دو طیف شریعتمداران نشان می دهد که چگونه مشروطه خواهان با تمسک به این باور و اعتقادات مذهبی، نه تنها از وجود شاهان فاسد و بی کفایت حمایت می کنند، بلکه با ورود علوم جدید، نظام پارلمانی و...مخالفت می ورزند، در مقابل شریعتمداران مشروطه خواه با خوانشی دیگر از مفاهیم مذهبی نه تنها گریبان ساختار استبدادی را می گیرند، بلکه خواستار ورود و گسترش علوم جدید، برقراری مجلس مشروطه و حتی بسط و گسترش مفاهیمی چون آزادی و تساوی حقوق می گردند.
جلیل تجلیل، نگار رشید، علی محمد سجادی، دوره 7، شماره 3 - ( 11-1397 )
چکیده
یکی از حوزههای اصلی جامعهپذیری، تقویت و بازتولید هویّت ملّی است؛ ضرورت این امر در جوامعِ در حال توسعه به دلیل وقوع تحوّلات مداومِ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، بیشتر از دیگر جوامع احساس میشود. در ایران توجّه به هویّت ملّی، همزمان با آشنایی ایرانیان با مظاهر فرهنگ غرب مطرح شد. در این میان، شاعران و نویسندگان در باززایی و تعمیق هویّت ملّی و ترسیم مرزهای این هویّت، نقش مؤثّری ایفا نموده و بسیاری از مؤلفههای آن را در اشعار خویش بازنمایی کردهاند. نوشتار حاضر میکوشد با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی، نسبت متن و فرامتنهای سیاسی-اجتماعی را در شعر دورهی مشروطه بررسی کند و ضمن برجستهسازی و تحلیل مهمترین مؤلّفههای هویّت ملّی در شعر این دوره، نقش شاعران مشروطه را در باززایی هویّت ملّی تبیین نماید. یافتههای پژوهش نشان میدهد که شاعران این دوره، به شاخصههای هویّتبخشیِ ایرانیان توجّه ویژهای داشتهاند؛ بهخصوص آنکه ماهیّت انقلابی و توسعهگرایانهی شعر مشروطه نیازمند تقویت همگرایی جمعی و هویّت ملّی بوده است. همچنین این شاعران تحتتأثیر شاهنامه و جریان گفتمانیِ غالب در دورهی پیشامشروطه و مشروطه، بر سه مؤلّفهی وطن مشترک، تاریخ مشترک و زبان مشترک بهعنوان مهمترین مؤلّفههای هویّت ملّی تأکید کرده و در تثبیت گفتمان ملّیگرایانه در جامعهی ایرانی، تأثیر بسزایی داشتهاند.
|
|
|
|
|
|