|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
9 نتیجه برای قدرت
محمد عباس زاده، محمد باقر علیزاده اقدام، رحیم بدری گرگری، ابوعلی ودادهیر، دوره 1، شماره 1 - ( 5-1391 )
چکیده
«خودمراقبتی» ،یکی از
ابعاد مهم سبک زندگی سلامتمحور میباشد. افرادی که دارای درجه بالایی از خود
مراقبتی هستند، به سلامت خود ارزش قائل شده و سعی میکنند کمتر بیمار شده و درصورت
بیماری، تلاش میکنند زودتر سلامتی خود را بازیابند. در مقاله حاضر، ارتباط بین
بعضی از عوامل اجتماعی و بعد خودمراقبتی
مورد بحث قرار گرفته و برای تبیین مسئله، از نظریههای
جامعهشناسی استفاده شده است. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار اندازهگیری،
پرسشنامهی بسته، میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی شهروندان بالای 15
سال شهر تبریز به تعدد 1106731 نفر (بر اساس آمار سال 1385) میباشد که از این
تعداد، 752 نفر بر اساس فرمول کوکران و به شیوهی نمونهگیری خوشهای انتخاب گشتهاند.
همچنین دادههای گردآوری شده از طریق نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل
قرار گرفتهاند. یافتههای تحقیق حاضر نشان میدهد که خودمراقبتی شهروندان بر حسب
وضعیت تأهل و طبقه اجتماعی آنها متفاوت بوده و با متغیرهایی چون سرمایه اجتماعی،
سرمایه فرهنگی، سرمایه اقتصادی، شاخص حجم بدن، جذابیت بدنی، ارزش سلامتی، احساس بیقدرتی
و مدیریت بدن ،رابطه معناداری دارد. همچنین بر اساس یافتهها، متغیرهای مانده در مدل رگرسیونی (سرمایه
اجتماعی، احساس بیقدرتی، شاخص حجم بدن، ارزش سلامت و جذابیت بدنی) توانستهاند 25
درصد از تغییرات مربوط به متغیر خودمراقبتی را تبیین نمایند. سایر تأثیرات ،مرتبط
با متغیرهای دیگری بوده است که در تحقیق به آنها پرداخت نشده است.
هدایت الله نیکخواه، زهراسادات احمدی بجستانی، دوره 6، شماره 1 - ( 5-1396 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل فرهنگی – اجتماعی موثر بر مشارکت اجتماعی شهروندان بندرعباس بوده است. جامعه آماری پژوهش فوق شامل کلیه افراد 18 سال به بالای ساکن شهر بندرعباس بوده که 400 نفر بر اساس نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، مورد پرسشگری قرار گرفتهاند. متغیرهای اعتماد اجتماعی، احساس تعلق اجتماعی، مسئولیتپذیری اجتماعی، احساس بیقدرتی و عوامل فردی به عنوان متغیر مستقل و مشارکت اجتماعی که در دو بخش ذهنی و عینی مورد سنجش قرار گرفته است، به عنوان متغیر وابسته درنظر گرفته شده است. در نهایت یافتههای تحقیق نشان داد که بین متغیرهای اعتماد اجتماعی، احساس تعلق اجتماعی، مسئولیتپذیری اجتماعی، احساس بیقدرتی، سن، سطح تحصیلات، وضغیت شغل و درامد با مشارکت اجتماعی شهروندان بندرعباس، رابطه وجود داشته و بین جنس، وضعیت تاهل، و وضعیت بومی بودن با مشارکت اجتماعی شهروندان رابطهای وجود ندارد. همچنین پاسخگویان از نظر ذهنی آمادگی نسبتا بالایی جهت مشارکت اجتماعی داشته اما به لحاظ عینی و عملی مشارکت بسیار پایینی داشتهاند. بنابراین بطورکلی میزان مشارکت اجتماعی شهروندان بندرعباس در حد نسبتا پایینی بوده است.
علی فیض اللهی، سعید معیدفر، پروانه دانش، امیر ملکی، دوره 6، شماره 3 - ( 11-1396 )
چکیده
این پژوهش به بررسی پیامدهای تغییرات در سازوکارهای جامعه و بهویژه نهادهای اجتماعی میپردازد که تحت تأثیر روندهای تغییرات اجتماعی در ایران همچون مدرن شدن، صنعتی شدن، شهرنشینی، بوروکراتیک شدن و ... رخ دادهاند و یکی از این پیامدها آنومی نهادی است که مورد بررسی این مقاله است. در این پژوهش، آنومی نهادی در ایران با رویکردی تاریخی و با استفاده ازروش تحلیل ثانویه دادهها، اسناد تاریخی عمدتاً ثانویه و تحقیقات انجام شده در مورد برنامههای توسعه و آسیبهای اجتماعی در ایران و نیز برخی پیمایشهای ملی مورد تحلیل قرار گرفته و با مفاهیم نظریه آنومی نهادی انطباق داده شده و همسانیهای آن نشان داده شدهاست. نتایج نشان دهنده رشد فردگرایی، مادیگرایی، فرسایش سرمایه اجتماعی، سلطه نهاد سیاست و اقتصاد بر تعادل نهادی قدرت و در نتیحه ناموزونی نهادی در ایران است.
فرزین محمودی پاتی، سجاد فلاح زاده، دوره 7، شماره 2 - ( 8-1397 )
چکیده
هدف اصلی مقاله حاضر، تبیین روابط مستقیم و غیرمستقیم کلیدی ترین موانع مشارکت شهری در ایران نسبت به یکدیگر است. به همین منظور از روش مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) و روش تجزیهوتحلیل قدرت نفوذ و وابستگی (MICMAC) با تکیهبر منطق فازی استفاده شده و روش تحقیق مقاله نیز توصیفی و تحلیلی است. یافتههای مقاله حاکی از وجود 12 مانع کلیدی مشارکت شهری در ایران در زمینههای مدیریتی- حرفهای، ساختاری- قانونی، نهادی- سازمانی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی- رفاهی است. نتایج تحلیل یافتهها نشان میدهد که روابط میان این موانع از یک ساختار پلکانی پنج سطحی برخوردار است که در پایین ترین سطح پلکان، موانع ساختار برنامهریزی متمرکز و آمرانه و نبود نگرش مشارکتی (6)، ضعف در قوانین و مقررات مرتبط با مشارکت در حوزههای مالی و نظارتی (5) و کمبود آموزشهای لازم در زمینه حقوق شهروندی و مشارکتی (8) بهعنوان پایه موانع مشارکت شهری در ایران تعیینشدهاند. در بالاترین سطح نیز عدم اعتماد مردم به مسئولین شهری (10) قرار دارد. همچنین نتایج تحلیل یافتهها بیان میکند که مانع ساختار برنامهریزی متمرکز و آمرانه و نبود نگرش مشارکتی (6) بهعنوان مستقلترین و مطلع نکردن شهروندان از طرحها و برنامهها و اطلاعرسانی نادرست (2) بهعنوان وابستهترین متغیر نقش بازی میکنند.
پرنیا رضی پور، فرح ترکمان، علی رحمانی فیروزجاء، دوره 8، شماره 2 - ( 8-1398 )
چکیده
امروزه جوک ها حجم وسیعی از پیام های ارسالی در گوشی همراه و فضای مجازی را به خود اختصاص داده اند و یکی از موضوعات به روز جامعه شناسی محسوب می شوند که به ابعاد مختلفی برای بررسی و واکاوی دارد. این پژوهش با تحلیل محتوای جوکهای مبادله شده در شبکه اجتماعی تلگرام تلاش میکند به این پرسشها پاسخ دهد: محتوای جوکهای مبادله شده در شبکه اجتماعی تلگرام چیست؟ این پیام ها از منظر اجتماعی و قدرتی به چه مسایلی اشاره دارد؟ روش این پژوهش تحلیل محتوا بوده و حجم نمونه این پژوهش بیش از 600 جوک است . نتایج این پژوهش نشان میدهد جوک های تلگرامی همانند یک محیط کارناوال گونه عمل می کند چرا که بسیاری از اعمال ممنوع و تابو اجتماعی در این محیط اجازه ی بیان و انتقاد می یابد. همچنین در این پژوهش نشان داده شد جنسیت، قومیت و خانواده از جمله ی مهم ترین مسایل گروهی و درون گروهی هستند که بیش ترین تقابلات قدرتی و احساسی در آن ها دیده شده است.
لیدا هاتفی راد، مهربان پارسامهر، علی روحانی، دوره 9، شماره 4 - ( 1-1400 )
چکیده
ساختار قدرت در خانواده در شکلگیری روابط مطلوب بین اعضای خانواده نقش مهمی ایفا میکند و میتواند چگونگی فرایند گفتوگو را جهت دهد. پژوهش حاضر برآن است ساختار قدرت را با تأکید بر چگونگی شکلگیری گفتوگو در بستر خانوادههای یزدی مورد کندوکاو قرار دهد. براساس نوع سوال پژوهش از روششناسی کیفی و باتوجه به فرایندی بودن مسئله از روش نظریه زمینهای استفاده شد. با استفاده از نمونهگیری نظری، 31 نفر از زوجین خانوادههای متعارف شهر یزد انتخاب شدند و با آنها مصاحبههای عمیق انجام شد. سپس اطلاعات گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. در مرحله کدگذاری باز دادههای تحلیل شده در قالب 60 مقوله فرعی، 25 مقوله اصلی و یک مقوله هستهای با عنوان « تبلور مردسالاری همدست در گفتوگوهای خانوادگی» ارائه گردید. سپس در مرحله کدگذاری محوری، مدل پارادایمی پژوهش و در مرحله کدگذاری گزینشی، طرحواره نظری پژوهش ارائه شد. تبیین نتایج نشان میدهد که ساختار قدرت در خانواده، هرچند همچنان در فضای عمومی جنسیت زده اعمال میشود اما با تغییراتی مواجه بوده است. این تغییرات غالباً با حرکت از مردسالاری هژمونیک به سوی مردسالاری همدست بوده و گفتوگوپذیری در این بستر همراه با سازش یا گذار اولیه از مردسالاری همدست میباشد.
دکتر اسفندیار غفاری نسب، آقای سیدابراهیم مساوات، آقای محمدعلی قاسمی نژاد، دوره 10، شماره 3 - ( 10-1400 )
چکیده
این پژوهش به مطالعۀ کیفی خشونت علیه زنان با تأکید بر جامعه پذیری جنسیتی در خانواده پرداخته است. پس از مرور تحقیقات صورت گرفته شده و گذری بر نظریات موجود، با استفاده از مصاحبۀ گروه متمرکز، دادههای خام از میان 15 زنی که خشونت از سوی همسر را تجربه کرده بودند، جمع آوری شد و بر مبنای نظریۀ زمینهای تحلیل دادههای موجود صورت گرفت. بر اساس کدگذاریهای صورت گرفته ابتدا 42 مفهوم استخراج شد. در مرحلۀ بعد این مفاهیم به 11 مقولۀ عمده تقسیم شدند و نهایتاً بر مبنای مقولهها و اطلاعاتی که به دست آمد، مقوله هسته «قدرت مردمحور در خانواده» استخراج گردید و مدل پارادایمی پژوهش ارائه شد. به طور کلی باید گفت بر اساس نظر شرکت کنندگان در مصاحبۀ متمرکز، ساختار قدرت در خانواده و منابعی که مردان در مقایسه با زنان در اختیار دارند، شرایطی را فراهم میکند که مردان نسبت به زنان خشونت روا دارند و از سوی دیگر زنان از آنجا که منابع کمتری در دست دارند، ناگزیر می شوند که خشونت را بپذیرند و این امر در نهاد خانواده بازتولید میشود.
دکتر علی ساعی، دوره 11، شماره 3 - ( 11-1401 )
چکیده
این مطالعه بر چرخۀ اقتدارگرایی در ایران تأکید دارد. بنیان معرفتی الگوی چرخۀ اقتدارگرایی در ایران، نظریۀ دموکراتیزاسیون است. مدعای این نوشتار آن است که دینامیک دموکراتیزاسیون، جامعۀ ایران را از رژیم اقتدارگرا به دورۀ گذار دموکراتیک عبور می دهد. در این فرایند، رژیم اقتدارگرا سرنگون می شود و دورۀ گذار دموکراتیک آغاز می شود. بعد از یک دورۀ زمانی کوتاه، فرایند دموکراتیزاسیون در مرحلۀ گذار دموکراتیک قطع می شود و جامعۀ ایرانی در منطقۀ گذار زمین گیر می شود، آنگاه به تدریج مدارهای سیاسی، آن را به سمت میدان اقتدارگرایی حرکت می دهند. در واکنش به بازتولید موج اقتدارگرایی، معمولا یک جنبش انقلابی رخ می دهد. این جنبش، به فروپاشی رژیم اقتدارگرا منجر می شود. این الگوی رایج جامعۀ ایرانی است که همواره بین دموکراتیزاسیون و اقتدارگرایی جلو و عقب می رود. استدلال نظری آن است که چرخۀ اقتدارگرایی از طریق علیت همایندی قابل تبیین است. به این معنا که اگر نهادهای سیاسی انحصاری باشند و عاملیت نخبگان قدرت مبتنی بر اعمال محدودیت ساختاری بر مخالفان باشد و کنشگران اجتماعی در انتخابهای استراتژیک خود محدودیت ساختاری داشته باشند، جامعه به سمت اقتدارگرایی حرکت می کند. برای تحلیل داده های تاریخی از تحلیل روایتی و علیت همایندی استفاده شده است. در پایان، این گزاره فرموله شده است که:" هرگاه مسیر اصلاحات دموکراتیک فرو بسته شود، اقتدارگرایان، استراتژی سرکوب را انتخاب می کنند و رادیکال های مخالف، استراتژی خشونت را انتخاب کنند، در این صورت به تدریج دینامیک اقتدارگرایی، به رکود قدرت منجر می شود، آنگاه نیروی کنشگران رادیکال، جامعه را به سمت فروپاشی رژیم حاکم حرکت می دهد".
علیرضا صادقی، دکتر اکبر صالحی، دکتر سعید ضرغامی همراه، دکتر یحیی قائدی، دوره 12، شماره 4 - ( 2-1403 )
چکیده
هدف این مطالعه، شناسایی گسست ها در صورت بندی های گفتمانی نظام تربیت معلم در بازۀ زمانی تأسیس دارالفنون تا تأسیس دانشگاه فرهنگیان است. برای این منظور، مطابق با روش تبارشناسی و مفروضه های تحلیل گسست در سه گام، به تحلیل تبار، تحلیل صفر و تحلیل تصادف این نظام پرداخته شده است. بر همین اساس، طبق تحلیل تبار و تحلیل صفر، ایجاد نظام تربیت معلم وابسته به شکل گیری نظام تعلیم و تربیت جدید است و در طول این مدت اصلاح شده است و یا تغییر نموده است. تحلیل تصادف نشان از وجود رخدادهای پراکنده ای است که هر کدام بر نظام تربیت معلم کشور مؤثر بوده اند. حوادثی چون شکست های ایران از روسیه، پیروزی جنبش مشروطه و یا رخدادهای جهانی مانند جنگ جهانی دوم که بر این نظام اثر گذاشته اند. در تحلیل قدرت با بررسی اساسنامه ها و دستورالعمل های نظام تربیت معلم در این بازۀ زمانی، مشخص گردید که از منظر فوکو قدرت در تلاش است با این روش، سوژه های حکومت پذیر از طریق تکنیک های گوناگون برای کنترل، نرمال سازی و شکل دهی رفتار مردم، ایجاد کند.
|
|
|
|
|
|