[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
داوران نسخه ها::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
آمار نشریه
تعداد دوره های نشریه: 11
تعداد شماره ها: 44
تعداد مشاهده ی مقالات: 2806513
تعداد دریافت (دانلود) مقالات: 682182

تعداد کل نویسندگان: 908
نویسندگان غیر تکراری: 833
نویسندگان تکراری: 75
درصد نویسندگان تکراری: 8

مقالات دریافت شده: 1445
مقالات پذیرفته شده: 353
مقالات رد شده: 1069
مقالات منتشر شده: 343

نرخ پذیرش: 24.43
نرخ رد: 73.98
____
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
2 نتیجه برای شاهنامه

علیرضا قاسمی، علیرضا نیکویی، رضا چراغی،
دوره 5، شماره 4 - ( 2-1396 )
چکیده

«طبقه­بندی اجتماعی» یکی از مفاهیم مهم در حوزۀ علوم اجتماعی به­شمار می­آید. این مفهوم که توزیع افراد جامعه با سطح اقتصادی و اجتماعی مشابه است، برآیند تحوّل و توسعۀ جامعه و پیچیدگی روابط انسانی در زمینه­های گوناگون است؛ امّا در عین حال، در ادوار مختلف منشأ نابرابریهای اجتماعی، توزیع ناعادلانۀ امکانات و در نتیجه رکود جامعه نیز بوده­است. در ایران باستان و به­تبع آن در شاهنامۀ فردوسی که داستا­نهای آن عمدتاً برآمده از خداینامه­های دورۀ ساسانی و منابع پهلوی است، طبقه­بندی اجتماعی و نوع روابط طبقات مختلف، موجد تحوّلات و چالشهای گوناگونی بوده است. مقالۀ حاضر در پی آن است تا ضمن تبیین طبقه­بندی اجتماعی در ایران باستان، این مفهوم را از منظر تحلیل گفتمان در شاهنامۀ فردوسی بررسی کند؛ نقش منابع قدرت و مناسبات ایدئولوژیک را در برجسته­نمایی و طبیعی­سازیِ آن واکاود و تأثیر آن را در فرایند توسعۀ جامعۀ ایرانی در شاهنامه و ایران باستان تحلیل نماید؛ براین اساس، نظام شبه­کاست طبقاتی که موجب توزیع نابرابر قدرت، مالکیّت و حیثیّت اجتماعی به نفع گروهی خاص و به زیان سایر افراد جامعه می­شود، یکی از موانع مؤثّر بر توسعۀ اجتماعی و فرهنگی در ایران باستان -به­ویژه در دورۀ ساسانی- بوده که به تبع آن در شاهنامۀ فردوسی بازنموده شده­است


جلیل تجلیل، نگار رشید، علی محمد سجادی،
دوره 7، شماره 3 - ( 11-1397 )
چکیده

یکی از حوزه­های اصلی جامعه­پذیری، تقویت و بازتولید هویّت ملّی است؛ ضرورت این امر در جوامعِ در حال توسعه به دلیل وقوع تحوّلات مداومِ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، بیشتر از دیگر جوامع احساس می‌شود. در ایران توجّه به هویّت ملّی، هم­زمان با آشنایی ایرانیان با مظاهر فرهنگ غرب مطرح شد. در این میان، شاعران و نویسندگان در باززایی و تعمیق هویّت ملّی و ترسیم مرز­های این هویّت، نقش مؤثّری ایفا نموده و بسیاری از مؤلفه­های آن را در اشعار خویش بازنمایی کرده­اند. نوشتار حاضر می­کوشد با بهره­گیری از روش توصیفی-تحلیلی، نسبت متن و فرامتن‌های سیاسی-اجتماعی را در شعر دوره­ی مشروطه بررسی کند و ضمن برجسته­سازی و تحلیل مهم‌ترین مؤلّفه­های هویّت ملّی در شعر این دوره، نقش شاعران مشروطه را در باززایی هویّت ملّی تبیین نماید. یافته­های پژوهش نشان می‌دهد که شاعران این دوره­، به شاخصه­های هویّت‌بخشیِ ایرانیان توجّه ویژه­ای داشته­اند؛ به­خصوص آن­که ماهیّت انقلابی و توسعه­گرایانه­ی شعر مشروطه نیازمند تقویت همگرایی جمعی و هویّت ملّی بوده است. همچنین این شاعران تحت­تأثیر شاهنامه و جریان گفتمانیِ غالب در دوره­ی پیشامشروطه و مشروطه، بر سه مؤلّفه­ی وطن مشترک، تاریخ مشترک و زبان مشترک به­عنوان مهم­ترین مؤلّفه­های هویّت ملّی تأکید کرده­ و در تثبیت گفتمان ملّی‌گرایانه در جامعه­ی ایرانی، تأثیر بسزایی داشته­اند.  

 

صفحه 1 از 1     

مجله علمی پژوهشی مطالعات توسعه اجتماعی فرهنگی Quarterly Journal of Socio - Cultural Development Studies
Persian site map - English site map - Created in 0.05 seconds with 28 queries by YEKTAWEB 4645