|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
2 نتیجه برای عشق
غلامرضا پیروز، مریم فقیه عبدالهی، دوره 3، شماره 2 - ( 8-1393 )
چکیده
شکلگیری مشروطیّت که مقدّمهای برای دگرگونی جامعهی سنّتی ایران و قرار گرفتن آن در مسیر توسعهی فرهنگی و اجتماعی بود، نیاز به مقدّماتی داشت تا زمینهی آشنایی جامعه را با جریانهای نوگرای اجتماعی، فرهنگی و... آماده کند. این مقدّمات با ترجمهی کتب اروپایی به زبان فارسی و همچنین ارتباط ایرانیان با مردم سایر کشورهای صنعتی و رو به مدرنیته شکل گرفت. پس از این آشنایی،توسعه در تمام وجوه زندگی فردی و اجتماعی خودنمایی کرد. در این دوره ادبیّات ایران نیز بامشاهدهی مسیر جدید فعالیّت اجتماعی و سیاسی کشور، بار توسعهی فرهنگی ایران را به دوش کشید و برای همگامی با آن در دستیابی به اهداف ملّت، نیاز را به سبک و روشی نو و جدید درک کرد و از آن پس شعرا و نویسندگان به طرق مختلف به این نیاز پاسخ گفتند. میرزادهی عشقی،مؤثّرترین ادیب این دوره، لزوم دگرگونی و توسعه را بیش از بقیّه درک کرد و این مهم را در اشعار خود جلوهگر ساخت. او پیشگام درانداختن طرحی نو در اسلوب شعر فارسی، البتّه با رعایت اصالت آن شد و در جریان این توسعه طلبی، در طول عمر کوتاه خود، تغییراتی را در شکل و زبان و محتوای شعر ایجاد کرد که در نوع خود حائز اهمّیّت است.
اصغر میرفردی، حکیمه ملک احمدی، مریم مختاری، دوره 8، شماره 4 - ( 2-1399 )
چکیده
یکی از مهمترین موضوعات در حیات اجتماعی که به طرق مختلف ذهن انسان را به خود مشغول داشته است، «روابط عاشقانه» است. هدف پژوهش حاضر کاوش در تجربهی زیستهی عشق و کشف منطق درونی آن بود. برای این منظور با رویکرد پدیدارشناسی 14 نفر از دانشجویانی (دانشگاه اصفهان و دانشگاه صنعتی اصفهان) که «عشق» را تجربه کرده بودند، مورد مصاحبهی عمیق قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل مصاحبهها با استفاده از روش کولیزی، حاکی از آن بود که با وجود شناسایی اشکال مختلف عشقورزی، مضامین مشترکی از عشق، در بین تجارب وگونههای مختلف وجود دارد که در یازده مقوله قابل دستهبندی است: «حمایت و پذیرش متقابل عاشق و معشوق»، «امکان کامل عریانی جسمی و روحی»، «وجود سطوحی از ناشناختگی آغازین»، «وجود یا تصور وجود نوعی برتری و کمال در معشوق»، «اعتقاد به ناب بودن معشوق و رابطه»، «انتخاب بر اساس تجارب کودکی و ناخود آگاه»، «تجربهی هجران یار و پذیرش سختیهای وصال»، «توانایی تصور آینده مشترک» و «همگرایی هویتی». نتیجه نشان میدهد که عشق از نظر منطق درونی با حس تعلق، صمیمیت، تجربیات چرخه زندگی و هویت مشترک پیوند دارد.
|
|
|
|
|
|