هدف از نگارش مقالهی حاضر تبیین نظری و تجربی رابطهی دینداری و خودشکوفایی است. این مطالعه از نوع پیمایشی است و جمعیت آماری آن را دانشجویان دانشگاه یزد در سال تحصیلی 93-1392 تشکیل دادند. اطلاعات مورد نیاز برای سنجههای دینداری و خودشکوفایی با پرسشنامه از یک نمونهی 260 نفری که بر اساس فرمول کوکران تعیین و به روش طبقهای متناسب انتخاب شدند، به دست آمد. آزمونهای اعتبار و پایایی مؤیّد اعتبار و پایایی بالای سنجهها بود. بر اساس یافتههای تحقیق میزان دینداری و خودشکوفایی زنان بیشتر از مردان بوده است. از نظر آماری دینداری تأثیر مستقیم و معناداری بر خودشکوفایی است، در میان ابعاد دینداری بعد پیامدی قویترین رابطه را با متغیّر خودشکوفایی داشت. البته دو بعد عاطفی و مناسکی رابطهی معناداری با خودشکوفایی نداشتند. همچنین برای تبیین ارتباط میان دو متغیّر از الگوسازی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد که ضریب تأثیر 21/0 نشانهی رابطهی مستقیم این دو متغیّر است.